1. خانه
  2. /
  3. کتاب روزی روزگاری در شهر غصه

کتاب روزی روزگاری در شهر غصه

3.9 از 1 رأی

کتاب روزی روزگاری در شهر غصه

نمایش نامه
Roozi Roozgari Dar Shahr Ghosse
انتشارات: مهر و دل
ناموجود
28000
درباره عبدالمجید حیاتی
درباره عبدالمجید حیاتی
عبدالمجید حیاتی نویسنده ایرانی متولد سال 1337 می باشد.
قسمت هایی از کتاب روزی روزگاری در شهر غصه

«حیوانات: شهر قصه! راوی: نه خیر! شهر غصه. حیوانات: شهر قصه. راوی: شماها لطفا دخالت نکنین! بله دوستان من، توی این شهر زیبا هر کس به کاری مشغول بود. جغده مریضارو می دید و براشون نسخه می نوشت. جغد: این قرصارو روزی دوازده تا بخور، اگه دیدی خوب نشدی هیجده تاش کن. اگه بازم اثر نکرد روزی چل تاش کن. اگه بازم بی فایده بود بیا پیش خودم تا جواز دفنت و صادر کنم. [همه میخندند.] راوی: آره گلای من. کمی اون طرف تر سگه قصابی می کرد. اوضاعش حسابی روبه راه بود. سگ: گوشتای خوب دارم... بدو که گوشتش حرف نداره... قیمتشم مناسبه... ارزون میدم... بدو بدو...»

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب روزی روزگاری در شهر غصه" ثبت می‌کند