کتاب «چشمهایش و ملکوت» "بزرگ علوی و بهرام صادقی : مروری بر همه ی داستان ها" نوشته جعفر مدرس صادقی دو تن از جذاب ترین فیگورهای داستان نویسی در ایران مدرن را مورد بررسی قرار میدهد. خود نویسنده این کتاب، داستان نویس و رمان نویس برجسته ای است که از رمان های خوب او میتوان به داستان گاو خونی اشاره کرد که به حیث فرم نوشتار از آثار خلاق و مهم تاریخ ادبیات معاصر ایران است.
بزرگ علوی و بهرام صادقی هیچ شباهتی به هم ندارند. یکی اهل معاشرت بود، دیگری نبود. یکی اهل محفل و دوستی و رفاقت بود، دیگری از هر محفل و دار و دستهای فراری بود. یکی اهل مدارا بود، دیگری نبود. یکی دوست داشت رمان بنویسد و داستان کوتاه مینوشت و آن دیگری سودای رمان در سر نداشت. چه عیبی داشت؟ اصل ماجرا قصّه بود و هر دو میدانیم قصّهگو بودند. اما زمانه به هیچ کدام فرصت کافی نداد... و این هم شاید وجه مشترک دیگری باشد که میشود میان این دو نفر پیدا کرد. نه فقط شاید. بل که لابد و بدون شک. به شرطی که به روزگاری که از سر گذراندند و به دستاوردهای هر دو از نزدیک و به دقّت نگاه کنیم.
کتاب چشمهایش و ملکوت