نقد علمی از راهکارهای مناسب در مواجهه با آثار پژوهشی در حوزه های مختلف تحقیقی است که ضمن نشان دادن نقاط قوت و ضعف آثار بر غنای علمی آنها می افزاید. این مساله در حوزه علوم انسانی و به خصوص در رشته علوم سیاسی و تاریخ بیشتر از سایر رشته هامورد نیاز است. دخالت ارزش های فردی و گروهی در علوم انسانی باعث شده است تا برخی آثار مکتوب درباره وقایع مربوط به سرنوشت کشور مطالبی را مطرح نمایند که با واقعیت رخ داده فاصله های زیادی داشته باشد. تاریخ هر جامعه ای برای آیندگان آن جامعه بسیار اهمیت دارد و حافظه تاریخی یک ملت می تواند همواره راهگشای آنان در برخورد با مسائل مختلف باشد. به همین دلیل اگر ثبت و ضبط این تاریخ با دقت و منطبق بر واقعیات آن جامعه انجام نپذیرد، بدون شک تصمیم گیری ها و قضاوت آیندگان را در مورد گذشتگان خود تحت تاثیر قرار داده و چه بسا به خاطر تناقض های تاریخی و اختلالات در بازگویی آن به برخوردهایی بینجامد که اگر واقعیات به همان نحو که رخ داده اند بازگو می شدند، درگیری جای خود را به همکاری و شکوفایی بیشتر آن جامعه می داد. در این بین، انقلاب رویدادی است که به جرات می توان آن را مهم ترین و متحول کننده ترین رخداد در عرصه های مختلف هر کشور و ملتی به شمار آورد. تغییرات پی در پی و عمیق در جزئی ترین مسائل جامعه و تحول آنها در جهتی دیگر با سرعتی بالا و پیچیدگی جریان ها و افراد دخیل در آن می تواند زمینه های بسیار خوبی برای نقد آثار مربوط به آن باشد. برخی از نویسندگان داخلی و خارجی در بازگویی و تحلیل تاریخ انقلاب اسلامی ایران دیدگاههایی را مطرح کرده اند که با واقعیت های این واقعه عظیم همخوانی چندانی نداشته و نیاز به بررسی و نقد علمی دارند.
کتاب نقد تاریخ نگاری انقلاب اسلامی