پدربزرگم همچنین درباره ی کارگرانی به من گفت که در همان سال تولد من کشته شدند. بنابراین، می بینید، خانواده ام بیش از آن که در رابطه با پیروی از نظم حاکم بر من تأثیر بگذارند، باعث آشنایی من با شورش و طغیان بودند.
از آن زمان، رابطه ام با کمونیست ها فراز و نشیب های زیادی داشته است. بینمان اغلب دعوا و کشمکش بوده است چون هر بار که من موضعی برخلاف تمایلات آن ها می گیرم، روزنامه هایشان حسابی از خجالتم درمی آیند. اما من هیچوقت در انظار عمومی آن ها را محکوم نکرده ام، حتی در بدترین لحظات.
من متقاعد شده ام که ما باید راه حل های مخصوص به خودمان را پیدا کنیم. می توانیم هر جا که ممکن است از دستاوردهای سایر قاره ها در طول تاریخ پر فراز و نشیبشان بهره ببریم اما نباید مانند یک ماشین از آن ها تقلید کنیم؛ کاری که تا به حال انجام داده ایم.