1. خانه
  2. /
  3. کتاب سرم را چسباندم روی تن شان

کتاب سرم را چسباندم روی تن شان

نویسنده: شیرین ورچه
3.1 از 1 رأی

کتاب سرم را چسباندم روی تن شان

Saram Ra Chasbandam...
انتشارات: نشر تا
ناموجود
25000
معرفی کتاب سرم را چسباندم روی تن شان
مجموعه داستان سرم را چسباندم روی تن‌شان روایت دل‌بستگی، جستجو و گسست و انزواست. تلاشی است برای گذر و عبور از تنگنای تن و شهر و کشور و جهان. به نوعی این جستجوی و کاوش درون و بیرون و طرد و انکار بن‌بست موجود مفهومی محوری است که چون نخی نامرئی داستان‌ها را به هم پیوند می‌زند. در داستان کلاغ‌سر با تصویر زنی تنها و منزوی مواجه هستیم که کلاغی بر سر او لانه کرده. زن اما دست از تلاش و تکاپو برنمی‌دارد تا مگر از این اسارت و استثمار رها شود. داستان دریای آزاد به شکلی تمثلی روایت این اشتیاق رهایی است. کاراکتر داستان تصویر سر و صورت خود را از عکس‌هایش برش می‌زند و به تن و بدن زنانی در سرزمین‌های دور و آزاد می‌چسباند گویی با این کار آن زندگی‌ها را تجربه می‌کند و رها می‌شود. در داستان ایستگاه بی‌گاه با نوعی دیگر از این جستجو مواجه هستبم. راوی که در گذر از هند سرزمین سحر و اسطوره و مراقبه در قطاری خراب گرفتار شده به‌یکباره دست از گریز و چالش و اضطراب برمی‌دارد و به درون خود متوجه می‌شود. این مکاشفه درونی وجهی دیگر از آن سفر در دریاهای آزاد است. انگار برای رهایی ناگزیریم از دمی مکث و تامل و درون‌نگری. مجموعه داستان سرم را چسباندم روی تن‌شان تصویری هنرمندانه از زن امروز است. تصویری از تلاشی مدام برای تغییر بیرون و درون.
درباره شیرین ورچه
درباره شیرین ورچه
شیرین ورچه متولد سال 1345، نویسنده ایرانی می باشد.
قسمت هایی از کتاب سرم را چسباندم روی تن شان

به تصویر بی حرکت بیرون نگاه می کنم. سبز، زرد و خاکی اخرایی. نسیمی نمی وزد. آفتاب سوزان، در همهمه ی سیرسیرک ها، زور آخرش را می زند. هیچکس نیست. من مانده ام و این قطار خسته از یک عمر بار سنگین مسافر. ایستگاهی خالی و روستایی که از اینجا معلوم نیست. از کجا بدانم که هست اصلا؟ تنها چیزی که می بینم، علفزار، خط های افقی پی در پی دشت و تپه هایی ا ست که آن دورها، زمین و آسمان را از هم سوا کرده .

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب سرم را چسباندم روی تن شان" ثبت می‌کند