میشه ماها سنگ زیر آسیا هستیم. همه درد ها را ما باید تحمل کنیم. زمان اون گور به گوری فقر و گرسنگی مال ما بود. زندان و شکنجه و در به دری مال بچه های ما بود. حالام توپ و خمپاره و خمسه خمسه ام مال ماست. اونا که شکمشون پیه آورده اونوقتا تو ناز و نعمت بودن و حالام فلنگو بستن و د برو که رفتی... پسرم که رفته جبهه، اون یکی پسرم را که از کار بیکار کردن. یعنی کارخانه شان تعطیل شد... خودمم که علافم. نه کاری هست و نه کاسبی. پول و پله ئی ندارم که دست زن و بچه هام را بگیرم و از ئی خراب شده برم بیرون... پس باید بمونم و با ترکش خمپاره مثل گوشت قربانی آش و لاش شم... میگی غر می زنم؟ غر نزنم چه کنم؟ خیال نکنی که می ترسم. نه ئی حرفا نیس... اوس یعقوب از ئی چیزا نمی ترسه... اما دلم می سوزه. دلم می سوزه که روزای خوشی، کله گنده ها میخورن و می چاپن و سنگ وطن رو به سینه می زنن اما حالا که وقتشه سگ و گربه شونو هم ورداشتن و رفتن... اونوقت میگی چرا غر می زنی!
جوان خاکستری پوش روبرویم ایستاده است و حرف می زند. نمیدانم چه میگوید. صدایشس را نمی شنوم. به لبهایش نگاه میکنم که تند تند حرکت می کندد . دندانهای ناموزونش پیدا و ناپیدا می شوند. نگاهم از لبانش سر می خورد رو دماغش. چه بزرگ و بی قاعده به نظرم می آید. بعد به چشمانش نگاه می کنم که انگار کلاپیسه است. حالا، پیشانی جوان خاکستری پوش است. عرق و خاک هم قاطی شده است و تمام پیشانی اش را پوشانده است. ناگاه از بالای سر جوان خاکستری پوش چشمم می افتد به دستی که در انفجار از شانه جدا شده است و همراه موج انفجار بالا رفته است و تو خوشه خشک نخل بلند پایه گوشه حیاط ننه باران گیر کرده است. آفتاب کاکل نخل را سایه روشن زده است. خون خشک، تمام دست را پوشانده است. انگشت کوچک دست، از بند دوم قطع شده است و سبابه اش مثل یک درد، مثل یک تهمت و مثل یک تیر سه شعبه به قلبم نشانه رفته است.
- ئی جنگ، ئی جنگ لعنتی مثه یه جانور خونخوار داره جوانها رو میخوره - بار سنگینش رو دوش آدمای یه لا قباس - حرف مفت می زنی برادر. جنگ جنگ امپریالیستیه - ضد امپریالیستیه. ما داریم با آمریکا می جنگیم! - با آمریکا می جنگیم اما ئی جوانهای عراقی هستن گه جسداشون تو بیابانها خوراک جانورا میشه - دلت برای عراق میسوزه؟ - دلم برای همه اونایی میسوزه که ناخواسته طعمه جنگ شدن. فرق نمیکنه... ما میتونیم کنار همدیگر زندگی کنیم. همدیگر را دوست داشته باشیم. اما حالا؟ زندگی داغون شده... تکه پاره شده... هر خانواده خوزستانی سه چهار تکه شده تو سه چار تا شهر... تو سه چار تا اردوگاه... پدر اونجا، پسر تو جبهه، دختر تو بیمارستان، مادر تو اردوگاه... تف!
درود. وقت بخیر. تصویر سازی نویسنده بسیار خوب بود، دوست داشتم در عین حال غمگین هم بود.
این کتاب را دراولین انتشار خود در اهواز چهار راه آبادان از یک کتابفروش دوره گرد خریدم. / که هنوز خرمشهر آزاد نشده بود و ما در اطراف جاده اهواز به خرمشهر مستقر بودیم ( واحد نظامی بودیم ) و در سنگر آن را مطالعه کردم چند روز بعد از خواندن این کتاب خرمشهر توسط ارتش و سایر قوای نظامی آزاد گشت / این کتاب را من تا بحال چند بار خواندم/چرا که بوی خوزستان میدهد /کتابهای زنده یاد احمد محمود گرمای خوزستان و نخلستان را در آدمی زنده میکند .یادش جاوید
کتاب را دوست داشتم. تصویرسازی نویسنده آنقدر عالی بود که من رو به آبادان برد. اصلا فکر نمیکردم رمان هست. انگار آنجا بودم و همه سختیها را احساس میکردم.
کی موجود میشه؟
وقتی جنگ شروع میشه وظیفه مسئولین این است که تلاش کنند زودتر آن را تمام کنند. نه اینکه آن را نعمت بدانند. کتاب زمین سوخته در نکوهش جنگ است.
سلام وقتتون بخیر برای شروع این کتاب باید حتما داستان یک شهر رو خونده باشیم یا نه؟
نه ربطی ندارن
داستان یک شهر روایت تبعید احمدمحمود به یک شهرستان کوچک در جنوبه. زمین سوخته روایتی است از دوران جنگ...زیاد مرتبط نیستند.
شما برای خوندن داستان یک شهر باید اول همسایهها رو بخونی
در جنگ برنده مفهومی ندارد . جنگ یعنی باختن محض .. تولستوی
واقعا از خوندنش لذت بردم توصیه میکنم حتما بخونید یک اثر واقعی ،ملموس و پرکشش
دوستان عزیز به نظر شما برای شروع، کدام یک از آثار ایشون مناسبتر هست؟
من اولین بار از احمد محمود همسایهها رو خوندم که واقعا لذت بردم
همسایهها خیلی خوبه
جنگ ذاتا مخرب وقبیحه،اما وقتی بحث دفاع پیش میاد ماجرا فرق میکنه،این که یک نفره به حریم خانه وخانواده شما تجاوز کنه اگه شما دفاع کنه کار مقدسیه
بله درست میگی ولی دو نکته یادت باشه: ۱- جنگ ایران و عراق فقط تا خرداد ۶۱ و آزادی خرمشهر دفاع بود و بعد از آن رویکرد سیاسی جمهوری اسلامی به جنگ "جنبهی تهاجمی" گرفت ۲- دفاع از آب و خاک "امری معقول" و حتی "وظیفه ای اخلاقی" است ولی سوءاستفاده از این مفهوم از طرف دستگاه نظام حاکمه برای مقاصد پلید سیاسی از جمله "پاکسازی باقیمانده مخالفین در داخل" یا جنبهی "قداست بخشی" به یک "امرعرفی" به منظور بهره برداری هایی در راستای کسب قدرت و ثروت بیشتر، هیچ توجیح وطن پرستانه یا اخلاقی ای ندارد
نتیجه زیاد تلویزیون تماشا کردن میشه از همین اظهار نظرها
عجب کتابی.واقعا لذتبخش بود
عالی بود.ذهن من از جنگ کلا یجور دیگه بود که همه مردم باهم متحد هستن ولی ...
خواهرم پس از خواندن این رمان، با شگفتی، فقط یک جمله گفت: «تازه فهمیدم جنگ یعنی چی!» منم منتظرم وقتی پیدا بشه بشینم بخونمش!
احمد محمود در زمین سوخته، آشفتگی وضعیت کشور را حین شروع جنگ به تصویر میکشد. زندگیهای آرام و در جریانی که ناگاه ویران میشوند و امنیتی که به شکل باورنکردنی از بین میرود. در حالیکه مردم خوش خیالانه فکر میکنند چند روز بعد قرار است دوباره همه چیز به روال سابق برگردد... اما کم کم در این شرایط سخت، اتفاقاتی میافتد که نشان میدهد جنگ، چقدر آدمها را تغییر میدهد. زمین سوخته یکی از اولین رمانهای جنگ است که از جنگ ایران و عراق نوشته شده است. زمانی که هنوز جنگ در جریان است. آدمهای مختلف با نگاههای مختلف در این رمان به تصویر کشیده میشوند و احمد محمود تلاش میکند بدون قضاوت به آنها نگاه کند.
فقط یک دیوانه میتونه به جنگ سراسر خون ریزی و زشتی القاب مقدس و عاشقانه بده و بیاد این کتاب رو تقبیح کنه. که البته انتظاریم نیست از کسی که حتی کتاب رو نمیخونه و چون خدای روی زمینش این حرف رو زده میاد و اینجا کامنت مینویسه
بله درست میفرمایید، فقط یک دیوانه به جنگ میگه مقدس، شما جایی خوندید که بگن "جنگ مقدس"؟ والا تا اونجا که ما شنیدیم همیشه گفتن "دفاع مقدس" و من نمیفهمم شما از چی ناراحتید؟ از این ناراحتید که شهدا اجازه ندادن که پدرتون رو بعثیها بکشن و مادرتون رو به عنوان برده جنسی بفروشن؟ دوست داشتید این بلا سرتون بیاد؟
آقای مولایی،ایشون منظورش از اون دسته فکر هایی هست که میگفتن:جنگ نعمته! وگرنه جایگاه مدافعان کشور رو هیشکی کتمان نکرده
حیف که سایت گزینه دیس لایک نداره . آخه این چه حرفی هست شما میزنید که جنگ سراسر خونریزی و زشتی است اون هم به یک جنگی که تحمیلی بوده یعنی شروع جنگ از ایران نبوده بلکه از صدام بوده،آره یک بارجنگ متجاوزانه است آره حرف شما درسته باید تا جایی که تونست این جنگ رو تقبیح کرد ولی یکبار جنگ مدافعانه است ،یعنی یک دشمن خارجی تجاوز کرده به مرزهای کشورت وخاک و ناموس و امول مردم رو هدف قرار داده .این جا دیگه نمیتونی بگی این جنگ سراسر خون ریزی و زشتی است بلکه نقطه مقابلش باید بگی این جنگ سراسر عشق و زندگی است.
بله این رمان ضدِجنگه و اتفاقاً مزیتش هم در همینه که جنگ رو تقبیح کرده و زشتیهای اونو نشون داده
متاسفانه بعضی از مقامات ارشد کشور حاضر نیستند حتی اسم این کتاب و نویسنده آن را بیاورند. چون ضد جنگ است.
مدار صفر درجه عالی بود متاسفانه سریالی به همین نام ساخته شد که ربطی به این کتاب نداشت و باعث شد فروش کتاب کم شود که ناشر باید اعتراض میکرد اما در مورد زمین سوخته باید گفت کتاب جالبی است و احمد محمود نویسنده خوبی است
این کتاب صد در صد ضد جنگ است و حماسه ای در این کتاب نیست در حالیکه جنگ ما مشحون از عشق و حماسه هم بود. این کتاب یک کتاب ضد جنگ است ولی خودش را بعنوان کتاب جنگی جا زده