آه، بگذاریدم! بگذاریدم!/ اگر مرگ/ همه آن لحظه ی آشناست که ساعت سرخ/ از تپش بازماند/ و شمعی که به رهگذار باد/ میان نبودن و بودن/ درنگی نمی کند،/ خوشا آن دم که زن وار/ با شادترین نیاز تنم به آغوش اش کشم/ تا قلب/ به کاهلی از کار/ باز ماند./ و نگاه چشم/ به خالی های جاودانه/ بر دوخته/ و تن/ عاطل!
اندکی بدی در نهاد تو/ اندکی بدی در نهاد من/ اندکی بدی در نهاد ما/ و لعنت جاودانه بر تبار انسان فرود می آید./ آبریزی کوچک به هر سراچه هرچند که خلوتگاه عشقی باشد ــ/ شهر را/ از برای آن که به گنداب در نشیند/ کفایت است.
من از آن امید بیهوده سخن می گویم/ که مرگ نجات بخش شما را/ به امروز و فردا می افکند:/ «مسافری که به انتظار و امیدش نشسته اید/ از کجا که هم از نیمه ی راه/ باز نگشته باشد؟»
در این مطلب به شکل خلاصه، با مسیر شکلگیری ادبیات مدرن ایران و چهره های تأثیرگذار در این حوزه بیشتر آشنا می شویم.
«شازده کوچولو»، این شاهکار ادبی پر از درس هایی است که کودکان را برای ورود به دنیای بزرگترها آماده می کند.