هیچ مطالعه ی بهتری در زمینه ی داستان بهتر از این کتاب از زمان "جنبه های رمان" فورستر وجود نداشته است.
دلپذیر و بسیار آموزنده... راه حلی واقعی.
متن هایش مفید و غیر متظاهرانه است. هنر داستان نویسی کتابی است برای تعمق.
رمان چه موقع شروع می شود؟ جوابش سخت است، به سختی جواب این سوال که جنین چه موقع می شود شخص. خلق رمان فقط در موارد استثنایی با نوشتن یا ماشین کردن کلمه های اولیه شروع می شود. بیشتر نویسنده ها مقدماتی فراهم می آورند، ولو در ذهن شان. خیلی ها هم هفته ها یا ماه ها زمینه چینی می کنند، نمودارهایی از پی رنگ یا طرح داستانی می کشند، شرح حال و مشخصاتی برای کاراکترها می نویسند، و ایده ها، محیطها، موقعیت ها، شوخی ها و چیزهای دیگری را یادداشت می کنند که در جریان نوشتن داستان به آن ها نیاز دارند.
به هر حال، برای خواننده، رمان همیشه با همان جمله اول شروع می شود ( که البته این شاید همان جمله ای نباشد که رمان نویس قبل از همه جمله ها نوشته است ) . سپس نوبت می رسد به جمله بعدی، باز هم جمله بعدی و.... یک سوال سخت دیگر هم این است که آغاز رمان کجا تمام می شود. در پاراگراف اول، چند صفحه اول، یا فصل اول؟ هرطور که تعریفش کنیم، آغاز رمان نوعی آستانه یا درگاه است که جهان واقعی را که ما در آن زندگی می کنیم از جهانی که رمان نویس در خیالش ساخته است جدا می کند.
من در توصیف سبک جین آستین از استعاره دستکش استفاده کردم. اصلا این سبک، ازجمله با اجتناب از استعاره است که اعتبار پیدا می کند ( استعاره یک صنعت اساسا شعری است، قطب مخالف منطق و عقل سلیم ) . همین استعاره دستکش در پاراگراف اول سرباز خوب به کار رفته است، منتها به منظوری متفاوت. در این جا گویای رفتار نزاکت آمیز اجتماعی است، عادات و آدابی راحت اما با فاصله که لازمه رفاه و سلیقه خاصی اند ( بر دستکش « خوب » تاکید شده است ) ، اما این نوعی اشاره به پنهان کاری یا « پوشاندن » نیز هست.
«زاویه ی دید»، داستان ها را به آثاری جدید تبدیل می کند و نشان می دهد ما به جای نیاز داشتن به مجموعه ای جدید از رویدادها، فقط به شیوه ای جدید برای نگاه کردن به آن ها نیاز داریم.
در این مطلب به چهار نوع اصلی در سبک های نگارش می پردازیم و همچنین، شیوه ی استفاده از آن ها را مرور می کنیم.
هدف اصلی برای اغلب داستان سرایان این است که کاری کنند مخاطبین، داستان آن ها را کامل بخوانند