1. خانه
  2. /
  3. کتاب بر سر کوه موریه

کتاب بر سر کوه موریه

نویسنده: ژاک دریدا
5 از 2 رأی

کتاب بر سر کوه موریه

Over Mount Murray
انتشارات: چترنگ
٪10
20000
18000
معرفی کتاب بر سر کوه موریه
کتاب بر سر کوه موریه ترجمه ی دو مقاله از دو کتاب مختلف است.کتاب نخست The Gift of Death اثر ژاک دریدا و کتاب دوم On the Names-of-the-Father نوشته ی ژک لکان. لکان در کتاب خود بحث می کند که نام پدر چه موفقیت شگفت انگیزی داشته است! هرکسی چیزی در آن پیدا می کند. پدر کسی که نیست فورا مشخص نمی شود، به سختی با چشم غیر مسلح قابل مشاهده است. پدر در درجه ی اول توسط فرهنگ فرد تعیین می شود. همانطور که لاکان گفت: "نام پدر عملکرد پدر را ایجاد می کند." او همچنین ادعا می کند که کارکرد پد آن است که همه چیز را به هم گره بزند. چه چیزهایی؟ دال و مدلول ، قانون و میل ، اندیشه و بدن. به طور خلاصه ، نمادین و خیالی. اما اگر این دو در یک گره سه قسمتی با واقعیت گره بخورند ، نام پدر دیگر چیزی نیست جز یک ظاهر ساده. دریدا نیز در کتاب خود "هدیه ی مرگ" ، پایدارترین نظراتش درباره دین را ارائه می دهد ، و سواالاتی را بررسی می کند که برای اولین بار در کتابش با توجه به محدودیت های منطقی و مسئولیتی که فرد در اعطا یا پذیرش مرگ به دست می آورد ، چه با قربانی ، قتل ، اعدام یا خودکشی ، مطرح می شود. دریدا مقاله های بدعت گذار یان پاتوکا فیلسوف چک را در فلسفه ی تاریخ تجزیه و تحلیل می کند و ایده های خود را با آثار هایدگر ، لویناس و کیرکگور مقایسه و مقایسه می کند.در کتاب بر سر کوه موریه روایت‌ها و تفاسیر دو فیلسوف قرن بیستم فرانسه، ژاک لاکان و ژاک دریدا را درباره حضرت ابراهیم و داستان ذبح فرزندش برای خدا می‌خوانید. مقالۀ اول از ژاک لاکان به رازداری ابراهیم می‌پردازد و فرمانبرداری او از امر خداوند و قربانی کردن آنچه عزیزترین برای اوست. دومین مقاله یعنی مقاله دریدا به پدر به مثابۀ یک توتم می‌پردازد و در جست‌وجوی عملکرد نام‌های مناسب است. ترجمه ی دو مقاله از این دو کتاب مهم اثر جذابی به نام بر سر کوه موریه را رقم زده است که طرفداران دریدا و لکان آن را دوست خواهند داشت.
درباره ژاک دریدا
درباره ژاک دریدا
ژاک دِریدا (به فرانسوی: Jacques Derrida) (زاده ۱۵ ژوئیه ۱۹۳۰ - درگذشته ۸ اکتبر ۲۰۰۴) فیلسوف الجزایری‌تبار فرانسوی و پدیدآورندهٔ فلسفهٔ واسازی است. تئوری‌های وی در فلسفه پست مدرن و نقد ادبی تأثیر فراوانی گذاشت. ژاک دریدا در ۱۵ ژوئیه ۱۹۳۰ در البیار نزدیک الجزایر و در خانواده‌ای یهودی به دنیا آمد.
او یک بار ازدواج کرد و یک زندگی خانوادگی را تا آخر عمر حفظ کرد. ژاک دریدا، با جنبشی که بنام واسازی شناخته شده، نزدیکی و پیوندی تنگاتنگ دارد. هدف اصلی او در واقع خنثی کردن چیزی است که خود آن را عقل‌مداری [کلام محوری/ لوگوس محوری] (logocentrism) (یا حاکمیت عقل) خوانده‌است. دریدا این باور ساختارگرایان را که معنا در ذات متن است، رد می‌کند. او نمی‌پذیرد که واژگان حامل و بارور معنایند. بلکه بر آن است که، واژگان تنها به واژگان دیگر اشاره دارند. معنا وابسته به داننده است و نه متن، و زمانی بروز می‌یابد که مفسر با متن به گفتگو در آید. پس دلایلی بنیادی که بتوان بدان‌ها تکیه کرد وجود ندارد. دریدا فرد را وامی‌دارد تا از اندیشه واقعیت متعالی دست بشوید و به جای آن روی متن متمرکز شود. آنچنان که متن خود به گونه مستقیم با شخص از در سخن در آید. وان هوزر (vanhoozer)، ارج و وزن چنین نظری را ارزیابی کرده و می‌گوید: «دریدا به توانایی عقل در دست‌یابی به یک استنتاج کلی، یعنی توضیح جهان از منظر واقعیت شک دارد. دریدا یک خنثاگر و یک ضدساختار است و پیوند میان زبان و واقعیت را رد می‌کند. یعنی چیزی که مورد اعتقاد فلسفه غرب است و از نگاه این فلسفه توان آشکار کردن حقیقت را دارد».
وی که از عرصهٔ پدیدارشناسی (فلسفه) به ساختارگرایی و واسازی نزدیک شد با دیدگاه‌هایش دربارهٔ زبان، دانش و معنا و به ویژه ماهیت متن مورد توجه ارتباط‌شناسان قرار گرفت. او شاگرد نهضت ساختارگرایی و اندیشه‌های پساساختارگرایی میشل فوکو بود و با نقدی که بر این اندیشه و بیشتر از جنبه نشانه‌شناسی وارد نمود مورد توجه محافل نقد ادبی و جامعه پست مدرن دانشگاهی آمریکا قرار گرفت. دریدا در آثارش فاصله بین فلسفه و ادبیات را کاهش داد و به عنوان یک منتقد ادبی قدرتمند هم شناخته شد.
مشهورترین اصطلاح دریدا Déconstruction است که آن را در فارسی به واسازی، شالوده‌شکنی، بن‌فکنی و ساخت‌گشایی ترجمه کرده‌اند. البته واژه ساختار در این اصطلاح نباید با اصطلاح فلسفی ساختار به معنی Structure در عبارت‌های ساختارگرایی و پساساختارگرایی یکسان تصور شود. Déconstruction در زبان‌های دیگر معمولاً ترجمه نشده و با همان املای فرانسوی به کار می‌رود که دریدا آن را به مفهوم از نو بنا نهادن (ویران کردن و در عین حال ساختن) به کار برده‌است. دریدا در نامه به دوست ژاپنی خود پروفسور ایزوتسو دربارهٔ ترجمهٔ Déconstruction به ژاپنی توضیح می‌دهد. باید در نظر داشت که دریدا می‌گوید که Déconstruction نه یک کلمه است نه یک مفهوم؛ بنابراین در مورد استفادهٔ آن باید بسیار دقت کرد.
قسمت هایی از کتاب بر سر کوه موریه

خواننده در پی یافتن موقعیت خویش است. او در پی آگاهی از موقعیت خویش پی فهم عبارتی می گردد که چه تکه پاره باشد یا نباشد (هر دو فرضیات به یک اندازه محتمل است.) می تواند به راستی او مخاطبش باشد. چراکه خواننده وقتی آشفته و بلاتکلیف چشم باز می کند متوجه می شود که شاید خود این شبه جمله را خطاب به خویشتن گفته باشد. به هر حال «این» (شبه جمله) او را مورد خطاب قرار می دهد، از طرفی به محض اینکه می خواند یا می شنود و تا آنجا که می خواند و می شنود مخاطب آن است. او نمی تواند امکان این را حذف کند که شاید این شبه جمله، شبح عبارت «ببخش ناخواستن گفتن...» که او تکرار می کند و می تواند زین پس تا ابد آن را نقل کند طرحی است داستانی، حتی ادبیات. ظاهرا این عبارت ارجاع می دهد. ارجاع دادن است. مخاطبی فرانسوی زبان می تواند واژگان و نظم نحوی آن را بفهمد. حرکت ارجاع در آن انکارناپذیر یا تقلیل ناپذیر است ولی اجازه نداریم که با قطعیت خاستگاه و پایان این نیایش را مشخص کنیم. به ما چیزی در رابطه با هویت امضاکننده اش، مخاطب یا مورد ارجاع گفته نشده است. در نبود بافتی تماما مشخص این عبارت مستعد سرّی بودن می شود و همزمان و پیوسته و پیرو عطفی که رخ می دهد و ما را در اینجا به آن مربوط می کند، ادبی شده اش می کند. هر متنی که به فضای عمومی برده شده و نسبتا خوانا یا قابل فهم است ولی محتوا، فحوا، مورد ارجاع، امضاکننده و خطاب کننده اش واقعیت هایی کاملا مشخص نیستند واقعیت هایی که توأمان ناداستانی یا که مصون از هر نوع داستانی بوده، واقعیت هایی که بتوان به واقعی بودنشان شهودی رأی داد می تواند یک ابژهٔ ادبی شود.

مقالات مرتبط با کتاب بر سر کوه موریه
درک اهمیت روانکاوی با «ژاک لکان»
درک اهمیت روانکاوی با «ژاک لکان»
ادامه مقاله
چرا و چگونه فلسفه بخوانیم
چرا و چگونه فلسفه بخوانیم

مطالعه ی فلسفه به منظور درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه ی بشر در طول زمان، اهمیت بسیاری دارد

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب بر سر کوه موریه" ثبت می‌کند