حالا که به گذشته نگاه می کنم، باید بگویم وضعیت من و کریم جوجو در پاییز ۱۳۸۷ کم و بیش شبیه دو مهره ی سربازی بود که بر صفحه ی شطرنجی گیر افتاده باشند اما نتوانند خودشان را نجات بدهند. منظورم این است انگار دو سربازی بودیم که بر صفحه ی ناپیدای شطرنجی در تیررس فیلی، اسبی، وزیری چیزی قرار گرفته بودیم اما نمی توانستیم فرار کنیم. مراد سرمه تقریبا بیرون از بازی بود. یعنی در دورترین جایی که می توانست بیرون از بازی بایستد اما هنوز بتواند بازی را تماشا کند.
فکر می کنم اگر پیش از مرگم کاری -کار مفیدی- برای من باقی مانده باشد، نوشتن همین گزارش است. در واقع از این نظر فکر می کنم مفید است چون برای آن ها که دوست دارند زندگی را کمی جدی بگیرند، خواندن این گزارش دست کم پنج عبرت بزرگ به همراه دارد. من به یقین درباره ی هیچ کدام از این عبرت ها حرفی نخواهم زد. چون حوصله اش را هم ندارم و هم توضیح این جور چیزها مطلقا کار جذابی نیست. با این حال، این کار به نظر من کاملا اخلاقی است. منظورم نوشتن چیزهایی است که اسباب عبرت دیگران شود. این را هم خوب می دانم که اخلاق و عبرت سال ها است که از مد افتاده اند اما این موضوع ابدا اهمیتی ندارد چون به قول مراد سرمه، این روزها دنبال مد رفتن هم از مد افتاده است.
رمان عشق و چیزهای دیگر به قلم مصطفی مستور به زبان ساده و بدون پیچدگی به داستان عاشقانه و اجتماعی در بستر ایران معاصر میپردازد. این رمان حول محور زندگی "هانی" میچرخد، جوانی که در سال 1387برای تحصیل به تهران میآید و درگیر پیچ و خمهای زندگی شهری و روابط عاشقانه میشود. هانی که تحت تاثیر گذشته و تجربیاتش قرار دارد، به دنبال عشق واقعی است اما در این مسیر با چالشهای مختلفی روبرو میشود. در رمان به موضوعات مختلفی از جمله عشق، زندگی، و انتخاب در میان دو راهیهای زندگی که همواره میتواند برای فرد دردسر ساز باشد پرداخته میشود این داستان از زبان هانی به صورت اول شخص بیان شده است و علاوه بر این، داستان به صورت یکنواخت نیست بلکه توجهی به گذشته ،حال و آینده نیز میشود. در این رمان به این پی خواهیم برد که افراد متاثر از زندگی خود و جهان بینی خود چه ملاک هایی برای زندگی دارند و چگونه به زندگی خود معنا میدهند، پرستو که معشوقهی هانی است صرفا داشتن عشق را کافی نمیداند بلکه او معتقد است عشق صرفا برای یک رابطه پایدار کافی نیست. هانی با هم اتاقیهای خود که در تهران با آنها اشنا شده است زمانی که درمورد عشق خود به پرستو میکند هر کدام با جهان بینی و زاویه دید خود به آن پاسخ میدهد. کمال جوجو پول را در در زندگی مایه خوش بختی میداند ،مراد سرمه دوست داشتن و عشق ورزی را مایه تباهی میداند و نقره هم که صاحب آن خانه ای است که این افراد با هم اشنا شده اند عشق را با تشبیهی مایه دردسر معرفی میکند. در نهایت، مستور در این رمان به ما میگوید که عشق یک هدیه است، اما حفظ آن نیازمند تلاش و فداکاری است. ما باید بین عشق و چیزهای دیگر یکی را انتخاب کنیم و این انتخاب، بر کیفیت زندگی ما تاثیرگذار خواهد بود.
داستان، داستان عاشقیِ پسری هست به اسم هانی که عاشق دختری به اسم پرستو میشه و داستان رسیدن این زوج به هم هست. داستانِ به نسبت ساده ای هست و پیچیدگی نداره. ولی شاید بشه گفت دیالوگهای خوبی توی کتاب هست (نه عاشقانه، بیشتر مکالمههای هانی با هم اتاقی هاش). در کل به کسی پیشنهاد نمیکنم.
داستانی روان و ساده از زندگی چند همسایه با پیش آمدهایی در زندگیشان. برام جذاب و دوست داشتنی بود.