کتاب قوزک پا

Astragal
کد کتاب : 1128
مترجم : هوشنگ حافظی پور
شابک : 978-600-8521-01-3
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 248
سال انتشار شمسی : 1396
سال انتشار میلادی : 1965
نوع جلد : جلد سخت
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

جزو فهرست برترین آثار نویسندگان زن

فیلمی بر اساس این کتاب در سال 2015 ساخته شده است.

معرفی کتاب قوزک پا اثر آلبرتین سارازان

کتاب قوزک پا، رمانی نوشته ی آلبرتین سارازان است که نخستین بار در سال 1965 به چاپ رسید. این رمان هیجان انگیز، مخاطب را غرق داستان زندگی پرفراز و نشیب زنی می کند که مجبور است برای حفظ آزادی خود مدام در فرار باشد. استخوان قوزک پای قهرمان زن این اثر کلاسیک، هنگام فرار از سلول خود در زندان آسیب می بیند. او به سختی خود را به نزدیک جاده و دور از دیوارهای زندان می رساند و توسط خلافکاری خرده پا به نام جولین نجات داده می شود. جولین او را در جایی پنهان می کند و با گذشت زمان، رابطه ای عاشقانه میان آن ها شکل می گیرد. آلبرتین سارازان توانسته با مهارتی کم نظیر، ترس از دستگیر شدن، خاطرات زندان و رنج های ناشی از تنگناهراسی (claustrophobia) را با جزئیاتی خیره کننده به مخاطبین ارائه کند.

کتاب قوزک پا

آلبرتین سارازان
آلبرتین سارازان، زاده ی 17 سپتامبر 1937 و درگذشته ی 10 جولای 1967، نویسنده ی مشهور فرانسوی بود. او از زندگی خود برای نوشتن آثارش الهام می گرفت.سارازان در نوجوانی از زندگی در کنار زوجی سالخورده پا به فرار گذاشت و به پاریس رفت. آلبرتین از بدو ورودش به پاریس مجبور شد تا با تن فروشی روزگار بگذراند. سارازان پس از گذراندن دورانی سخت که در طول آن بارها و بارها به زندان افتاد، به دلیل آشنایی با کتاب زندگی اش دچار تحولی اساسی گشت. او با این حال هنوز مجبور بود بار زندگی گذشته اش را به دوش بکشد. سارازان...
نکوداشت های کتاب قوزک پا
The poetry of a beautiful, misplaced mind.
داستانی شعرگونه درباره ی ذهنی زیبا و گم شده.
Publishers Weekly Publishers Weekly

Utterly extraordinary.
کاملا خارق العاده.
Bookslut

It is so alive with Anne’s voice that reading it, one wants simply to remain in her presence.
این اثر آن قدر با صدای «آن» زنده است که با خواندنش، مخاطب فقط می خواهد که در حضور او باقی بماند.
Full Stop

قسمت هایی از کتاب قوزک پا (لذت متن)
من پرواز کرده ام و رفته ام، عزیزانم! پرواز کردم و اوج گرفتم... برای یک ثانیه، که طولانی و خوب بود، به اندازه ی یک قرن.

یک شبه نمی توانی چندین سال از روتین های منظم و تکه و پاره کردن مداوم خود را از بین ببری.

دوست دارم مثل همین باقی بمانم، تنبل، گرم، در سکوتی که فقط صدای نفس هایمان شنیده می شود، بدون این که مجبور باشیم حتی یک بار ژستی به خود بگیریم، کلماتی بگوییم که ما را لو بدهند و به ما خیانت کنند؛ این لحظه واقعی و زنده است، آن را آن قدر می کشم تا به ابدیت برسد.