تألیف کتابهای اختصاصی در تاریخ یا فضائل شهرها، از گونههای قابل توجه در تاریخنگاری دورۀ اسلامی است و سودمندیهای تاریخی و اجتماعی و اقتصادی در اینگونه از آثار، بسا که در دیگر مآخذ تاریخی و جغرافیایی کمتر به دست میآید؛ بهویژه که شمار قابل توجهی از تواریخ محلی مشتمل بر ذکر علماء و محدثان و دیگر معاریف شهرها بوده و مایۀ کمال تأسف و دریغ است که نمونههای مهمی از این قبیل آثار در طول تاریخ از میان رفته و اینک از آنها، تنها نامی یا پارهای منقولات در دیگر آثار در دست است. از مجموع شواهد چنین به نظر میرسد که پس از یورش مغول، تألیف تواریخ محلی یا فضائلنویسی برای شهرها، از آن دست که در سدههای پیشین و بهویژه در حلقههای اصحاب حدیث و امثال ایشان ملاحظه میشد، کمابیش از رونق افتاد و آثار پیشین نیز، به ادلۀ گوناگون در معرض اتلاف و فراموشی قرار گرفت. به هر حال، آنچه از این قبیل آثار که از دست تطاول روزگار برکنار مانده و اینک در اختیار ماست، برای درک فضای تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی سدههای پیش اهمیت تمام دارد، همچون کتاب فضائل بلخ که گرچه اینک نشانی از اصل عربی آن تألیف واعظ بلخی در دست نیست، ترجمۀ فارسی آن به قلم یکی از عالمان سدۀ 7ق میتواند حکایت از اصل کند و ارزشهای آن از هر جهت چشمگیر است. گرچه این کتاب پیشتر نیز منتشر شده، شناسایی نسخۀ دیگری از کتاب، راه را برای تصحیح جدیدی از آن، همراه تحقیقات و تعلیقات سودمند گشود و اکنون که این مهم به همت و پشتکار همکار دانشمند ما، آقای دکتر علی میرانصاری صورت گرفته است، پژوهشگران تاریخ و دلبستگان ادب فارسی فرصت مییابند، فضائل بلخ را در جامۀ نوین دوباره ملاحظه کنند و از فواید آن بهره ببرند.
کتاب فضائل بلخ