این کتاب همچنان به عنوان یکی از هیجان انگیزترین و در عین حال، عجیب ترین نمونه ها در ژانر خودزندگی نامه باقی مانده است.
اثری خارق العاده.
ماحصل یک دوران حرفه ای فوق العاده در فلسفه.
آدمی به کمترین میزان با پدر و مادرش خویشاوند است. آنانی که سکوت می گزینند، پیوسته فاقد لطافت و نزاکت قلبی هستند. سکوت نوعی مخالفت و فرو بلعیدن است و الزاما شخصیت را خراب می کند. چگونه می توان زنی را درمان کرد و به او رستگاری بخشید؟ باید کودکی را برایش فراهم آورد. زن به کودک نیاز دارد و مرد، تنها وسیله ای برای این کار است.
هرگز هنر آزردن دیگران را درنیافتم (این نکته مرهون پدر بی همتای من است)، حتی زمانی که این کار به نظرم بسیار ارزشمند بود. هرچند به نظر بسیار غیرمسیحی می رسد، من حتی خود را یک بار نیز نیازرده ام. اگر زندگی مرا زیر و زبر کنند تا فقط همین یک بار را بیابند، هیچ ردی از آن نخواهند یافت که حتی کسی بدخواه من بوده باشد و اما شاید بسیار ردی از نیکخواهی دیگران بیابند... حتی تجربه های من با افرادی که هر کس از آنان تجربه ی بدی دارد، بی هیچ استثنایی، همه نشانه هایی از نیکخواهی است. من هر خرسی را رام می کنم، حتی دلقک ها را هم وادار به رعایت ادب می کنم.
یخ نزدیک است، تنهایی دهشتناک است، اما با چه صلح و آرامشی همه چیز در زیر نور آرمیده! انسان چه آزادانه نفس می کشد.
بسیاری از افراد اعتقاد دارند که برای شروع درک نگرش های گاها متضاد «فردریش نیچه»، مخاطبین باید آثار او را از ابتدا تا انتها به ترتیب زمان انتشار مطالعه کنند
مطالعه ی فلسفه به منظور درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه ی بشر در طول زمان، اهمیت بسیاری دارد
به هر طرف نگاه کنید، با داستان ها روبه رو می شوید. از گذشته های خیلی دور که اجداد ما دور آتش می نشستند و داستان تعریف می کردند تا به امروز که شبکه های تلویزیونی، سریال های محبوبی تولید می کنند
خواندن زندگینامه افراد موفق و حتی افراد غیر موفق برای همه ما لازم است. اما واقعا چه فایده مهمی برای ما دارد؟
نیچه معتقد بود که اصلی ترین کارکرد فلسفه، آموختن یک چیز به انسان است: «چگونه به آن کسی که هستیم، تبدیل شویم.»
این کتاب برای بنده اولین کتابی بود که مستقیم اثار خود جناب نیچه رو میخوندم. اما فکر میکنم برای شروع گزینه مناسبی نیست. چون نیچه در این کتاب اومده توضیح داده که چرا نوشتههای ایشون اینقدر خوبن و دلیل نوشتن کتابهای دیگه اش رو در بخشهای مختلف بیان کرده (تاملات شخصی خود نویسنده). مثلا چرا و در چه زمانی کتاب چنین گفت زرتشت رو نوشته. حقیقتا جناب نیچه در این کتاب بیشتر به تعریف و تمجید از خود و نوشته هاش پرداخته. وسطای کتاب بودم که احساس کردم جناب نیچه داره به فیلسوفان و رقبای هم عصر خودش یه جوری دیس و دیس بک میده. حرف ها، جملات، اندیشهها و تفکرات عمیق این فیلسوف عزیز در جای خود، حرفی در موردش نیست اما در نوشتههای جناب نیچه تعصب، نگاه بالا به پایین، غرور، توهین و غیره کاملا مشهوده. با اینکه در بعضی از نوشتههای خودش کاملا به طور صریح اعلام کرده که نوشتههای بنده کاملا پاک، بدون تعصب، بدون غرور، بدون توهین هستند! در کل شاید هم محتوای این کتاب از درک و فهم بنده خارج بوده ولی چیز خاصی ازش دستگیرم نشد.
شخصیترین و حقیقیترین کتاب و نوشتهی نیچه که عمدهی اون شرح احوالات شخصی خودش و مفهومات کتبش است و بشدت جذاب برای علاقمندان به این فیلسوف گرانقدر و تفکرات او؛ و همچنین برای آشنایی با ترتیب آثارش میتونه مفید باشه... نشر جامی با ترجمهی جناب فیروز آبادی بی نقص و کامل است و پیشنهاد میشود.
این است که در روستای کلاته