«شب بیمهتاب» کتابی است نوشتهی غلامرضا رضایی است و مروری تحلیلی و نظری بر آثار بهرام صادقی، نویسنده ایرانی دارد که در 48 سالگی درگذشت. این اثر دومین کتابی است که دربارهی بهرام صادقی و پس از مرگ او به چاپ رسیده است.
«شب بیمهتاب» از سه بخش تشکیل شده است؛ بخش اول به مرور آثار و شروع کار بهرام صادقی میپردازد و همچنین به طرح مباحثی مانند زبان، فرم، طنز و نقش بازی در داستانهای او اختصاص دارد. در بخش دوم هم، غلامرضا رضایی به نقد تنها داستان بلند صادقی، یعنی «ملکوت» میپردازد. اما بخش سوم درجهت آشنایی بیشتر و چگونگی کار و شگردهای بهرام صادقی نوشتهشده است.
بهرام صادقی آثار چندانی از خود بهجا نگذاشت. حاصل زندگی ادبیاش مجموعهداستانهای کوتاه «سنگر و قمقمههای خالی» و داستان بلند «ملکوت» است. بعد از مرگش نیز مجموعهی دیگری از او به چاپ رسید به نام «وعدهی دیدار با جوجو موتسو». اولین داستان بهرام صادقی در سال 1335 در مجلهی سخن بهنام، «فردا در راه است» به چاپ رسید؛ با شروعی توفانی و توصیف نعشی که روی دستمانده بود که کنایهای به دوران سیاه کودتا بود. داستانهای صادقی پر از مضامین شکست و نفرینزدگی با درونمایههایی از تنهایی، بیهویتی، مرگ و بیمعنایی با پایانهایی بیفرجام که اضطراب و حیرانی آن سالها را منعکس میکنند است. او که خود پزشک بود، مانند جراحی بر میز تشریح، کالبد شخصیتهای داستانیاش را میدرید و اینگونه شد که چهرهپرداز شخصیتهای دوره و زمانهاش شد؛ شخصیتهایی بیمار که هرکدام به دردی مبتلا بودند.
کتاب شب بی مهتاب