از وقتی پنهلوپ به یاد میآورد، موهایش مثل مادربزرگش خاکستری بود و بوی آتش میداد. یا اینکه از قبل میدانست مادرش لحظه بعد چه خواهد گفت. همیشه در روز تولد او باران میبارد، باران عجیبی که هیچکس را خیس نمیکند. اما یک روز صبح پنهلوپ با موهای سرخ درخشان از خواب بیدار میشود و پا به ماجرایی شگفتانگیز میگذارد. ماجرایی که زندگیاش را کاملا تغییر میدهد.
درباره والیا زینک
ولیجا زینک (* 1976 در اینگولشتات) نویسنده آلمانی کتاب کودکان است.ولیجا زینک به مدت 15 سال به عنوان رقصنده، بازیگر و نوازنده، بیشتر با کودکان و نوجوانان کار کرده است. او در برلین، آلمان زندگی می کند.