داستانی گزنده و شاعرانه که بازتاب دهنده ی ژرفای عشق و زندگی است.
حکایتی درباره ی گشودن قلب خود به روی معجزات.
خیره کننده.
کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم. هوای زمستانی اشک های روی گونه هایم را سرد کرد و اشک هایم در آب های سردی که از کنارم می گذشتند، جاری شد. در جایی، این رودخانه به رودخانه ی دیگری می پیوندد تا سرانجام دور از قلب و چشم من، همه شان به دریا بریزند.
باشد که اشک های من تا دوردست بروند تا عشق من هیچگاه در نیابد روزی برای او گریستم. باشد که اشک های من تا دوردست بروند تا من بتوانم رودخانه ی پیدرا و همه ی آنچه را که روزی در کنار هم داشتیم، فراموش کنم. باید جاده ها، کوه ها و دشت های رویاهایم را فراموش کنم. رویاهایی که هیچگاه به حقیقت نمی پیوندند. او گفت: «زندگی کن. یادآوری خاطرات، کار افراد مسن است.»
همه ی روایات عشق یکسان اند. و این یک روایت عاشقانه است. عشق شباهت زیادی به یک سد دارد: اگر شکاف کوچکی در آن ایجاد شود که آب قطره قطره بتواند از آن عبور کند، این قطرات رفته رفته همه ی سد را فرو می ریزند، و هیچکس قادر نخواهد بود نیروی آب را مهار کند. عشق دام است. مانند مواد مخدر است. ابتدا احساس رهایی می کنی، بعد همان طور که بیشتر می خواهی فکر کنی می توانی کنترل اش را داشته باشی، ناگهان می بینی عادت کرده ای، وابسته شده ای. اگر نباشد، خماری و برای به دست آوردنش هر کاری حاضری بکنی.
مطالعه ی فلسفه به منظور درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه ی بشر در طول زمان، اهمیت بسیاری دارد
«پائولو کوئیلو» خالق رمان پرفروش و جذاب «کیمیاگر» از حاکمان بی چون و چرای ادبیات عامه پسند آمریکای لاتین است.
اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید
داستان هفت روز از زندگی دختری به نام پیلار که با پذیرفتن دعوت یک کنفرانس از طرف دوست دوران کودکی اش از زندگی روزمره و تکراری خودش خارج میشه و زندگی تازه ای رو شروع میکنه که سرشار از ناشناخته هاست
این اولین کتاب از سه گانه ی"در روز هفتم" هست که توسط کوئیلو نوشته شده و به نظرم نسبت به موضوع و زمان نوشته شدنش زیاد هم کتاب بدی نبود
به عنوان شخصی که یه زمانی نویسنده مورد علاقش پائولو کوئیلو بود و کتاب مورد علاقش کیمیاگر باید بگم این کتاب واقعا نا امید کننده بود اصلا باور نمیکردم این نویسنده همون کیمیاگره دوستان درواقع داستان خاصی برای گفتن نداره فقط کتابی دربارهی عقاید خشک و افراطی و مراسمات مذهبی مسیحی هستش کتاب انگار کتاب دینیه همه چیزو به دین ربط میدن این کتاب برای طرفدارای جامعهی سکولار واقعا توصیه نمیشه
احسنت افتضاح بود
این یکی دیگه از مجموعهی سه گانهی پائولو هستش...خوندنیه و برای کسایی که به قلم پائولو کوئلیو علاقه مند هستند دوستداشتنی خواهد بود❤️
ادامه...«بخش پایانی». در این راه سخت و طاقت فرسا هر کسی به روشی در تلاش برای تسلی خویشتن است یکی با مذهب و دیگری با «جدال با دیگری در خود» همین است که عشق را منحصربفرد کرده است و پایان این تجربه شخصی را با این جمله از کیمیاگر کلمات به پایان میرسانم: اجابت آرزوها به کار نیاز دارد. / موفق و پیروز باشید
«ادامه...» خداوند هنگام آفرینش انسان به فرشتهها گفت: من چیزی میدانم که شما نمیدانید، به نظرم خداوند میدانست فقط انسان است که قادر به درک«عشق» است. حالا در این راه دشوار آدمی گاهی سرخورده میشود و یا گاهی نیرویی پیدا میکند تا روح خود را به واسطه آن به پرواز در آورد. نکته اصلی نویسنده نیز همین است، اینکه عشق واقعی را اگر تجربه کنیم میفهمیم که باقی میماند، در ما زندگی میکند و هیچ موقع از بین نمیرود.
قطعا نوشتن حتی یک جمله درباره نوشتههای کیمیاگر کلمات کار دشواری است. اینجا سعی میکنم بسیار کوتاه، تجربه شخصی خودم در مورد کتاب را عنوان کنم. انسان از بدو تولد دنبال خوشبختی است یا لااقل چیزی که او را به خوشبختی نزدیک کند، کوئیلو در این اثر بینظیر یکی از هزاران راه چشیدن طعم خوشبختی که با درد و رنجهای بسیاری هم همراه است به ما معرفی میکند. «عشق» به راستی که معنای واقعی خوشبختی را در خود گنجانده است و خیلی از ماها بمانند «پیلار» در جست و جوی آن هستیم.