کتاب نفس انسانی در اسطورههای افلاطون، ترجمه دکتر فاطمه خوانساری است از کتاب The Human Soul in the Myths of Plato که به کوشش هیأت تحریریه معبد حکمت (Shrine Of Wisdom editors) در انگلستان اول بار در سال 1936 منتشر شده و در سال 1968 تجدیدچاپ شده است.
این کتاب از لحاظ بررسی نفس انسانی و جایگاه آن در اسطورههای افلاطون که در رسالههای تیمائوس، جمهوری، فایدروس، مرد سیاسی، فایدون، گرگیاس و مهمانی مطرح شده از اهمیت بسزایی برخوردار است.
در تاریخ فلسفه، درباره نفس تا چهار قرن پیش فقط دو نظریه معروف وجود داشته است. افلاطون و عده بسیاری از فلاسفه باستانی آن را حقیقتی مجرد از ماده و مستقل از آن میدانستند و میگفتند که نفس یا روح، پیش از بدن موجود بوده و پس از آماده شدن بدن انسان به آن ملحق میشود و آن را تا لحظه توانایی همراهی میکند و پس از ضعف و مرگ بدن، به جای دیگری بازمیگردد. در این نظریه، نفس در بدن همانند حضور ناخدا در یک کشتی است.
دیدگاه افلاطون درباره ساحات وجودی آدمی را میتوان نوعی ثنویتگرایی افراطی خواند. به اعتقاد او میان نفس و بدن نهایت فاصله برقرار است، بهگونهای که نفس موجودی متعلق به عالم بالا بوده و پیش از بدن موجود است و فقط چند صباحی در این بدن مقام کرده است؛ پس از ترک بدن نیز همچنان به حیات خود، خواه در عالم دیگر و خواه در قالب ابدان دیگر، ادامه میدهد.
این اثر به صورت اختصاصی به نظریات و مباحث مختلف افلاطون درباره نفس میپردازد و شامل بخشهای زیر است: ماهیت نفس، انتخاب و هبوط نفس، داوری نفس، بازگشت نفس و عروج نفس.
مترجم در کنار ترجمه کتاب، تحقیقی برای یافتن منابع اسطورهها در آثار افلاطون انجام داده که حاصل آن در پانوشتها آمده است. در پایان نیز، کتابنامهای شامل منابع فارسی و غیرفارسی برای مطالعه بیشتر پیشنهاد شده است.
کتاب نفس انسانی در اسطوره های افلاطون