«چرا جنگ؟» مجموعه نامه های آلبرت آینشتین(۱۹۵۵-۱۸۷۹)، فیزیکدان برجسته آمریکایی آلمانی تبار و دکتر زیگموند فروید(۱۹۳۹- ۱۸۵۶)، عصب شناس اتریشی و پدر علم روانکاوی است.
سی ام ژوییه سال ۱۹۳۲ میلادی است. آینشتین و دوستانش برتراند راسل، رومان رولان، اشتفان تسوایگ، کارل فون اوسیتسکی و دیگران بر این باورند که بین المللی از دانشمندان و نویسندگان و روشن فکران جهان قادر خواهد بود در برابر بی مسئولیتی قدرتمندان سیاسی، افکار عمومی جهان را علیه جنگ طلبی و گسترش تسلیحات بسیج کند. در پیگیری این امر بود که آلبرت آینشتین توصیه آنری بونه، رئیس «انستیتوی بین المللی همکاری های معنوی»را که به او پیشنهاد تبادل نظر با یکی از دانشمندان سرشناس داده بود، به فال نیک می گیرد و نامه ای به زیگموند فروید می نویسد. آینشتین به رغم آنکه اعتقاد چندانی به روان شناسی نداشت، در نامه اش به فروید از او می خواهد تا مسئله ممانعت از جنگ را از منظر روان شناسی بررسی کند.
آینشتین نامه خود به فروید که تاریخ ۳۰ ژوییه سال ۱۹۳۲ میلادی را بر پیشانی دارد، با این پرسش آغاز می کند: «آیا در مقابل فاجعهٔ شوم جنگ راه نجاتی برای بشریت وجود دارد؟» آینشتین در پرسش های خود از فروید، به نکته ای اشاره می کند که پاسخ فروید به آن، در واقع شروع بررسی روان شناسانهٔ وی از پدیده جنگ است؛
در واقع هر دو بر این باورند که علل اصلی بروز پدیده شوم جنگ را نباید تنها در جهان سیاست و دنیای اقتصاد جست وجو کرد. بی تردید قدرت طلبی و زیاده خواهی و میل به جهانخواری قدرت های کوچک و بزرگ و نیز استبداد رأی دیکتاتورها و سوداگری های صاحبان صنایع نظامی، یکی از علل وقوع جنگ هاست، اما با این همه، بررسی پدیدهٔ جنگ پیچیده تر از این هاست.
کتاب چرا جنگ؟