نمایشنامه "کودک مدفون" که در سال 1979 جایزه پولیتزر را نصیب نویسنده اش کرد، با این شعر از پابلو نرودا - شاعر شیلیایی - آغاز می شود که: "آن گاه که باران سر انگشتانت باریدن می گیرد / آنگاه که باران استخوان هایت باریدن می گیرد / و قهقهه و مغز استخوانت فر می ریزد / پروازکنان می آیی." شخصیت های این نمایشنامه اعضای یک خانواده اند به همراه یک کشیش پروتستان و حوادث آن نیز حول مفهوم کلیدی این دهه (60) شکل می گیرد که نمایشنامه نویسان، فیلمنامه نویسان و نویسندگان شهیر آمریکایی از جمله آرتور میلر نیز به آن پرداخته اند؛ خانواده آمریکایی و یا به عبارتی گویاتر رویای آمریکایی. این کتاب همچنین مصاحبه ای مفصل با سام شپرد را با عنوان "شپرد درباره شپرد" دربر گرفته است.
کتاب کودک مدفون و غرب واقعی