از زمان ابداع تئاتر و هنرهای نمایشی در شهر باستانی آتن تا به امروز، نویسندگان بزرگ در این حوزهی هنری دست به آزمونوخطا زده و با قدرت قلم خود ذهن مخاطبین را جادو کردهاند. باوجود آنکه آثار این هنرمندان در گذر زمان، دچار تغییروتحول شده و اشکال و گونههای متفاوتی به خود گرفته است، اما چیزی که در آنها ثابت باقیمانده است، توانایی قابلتوجه آنها در تأثیرگذاری بر تماشاگران تئاتر است؛ بهگونهای که افراد پس اتمام نمایش، دیگر مانند سابق خود نیستند.
یکی از این نویسندگان و هنرمندان سرشناس که امروزه کمتر کسی را میتوان دید که نامی از او نشنیده باشد، ساموئل بکت، نویسندهی ایرلندی است. بکت با خلق آثاری همچون «در انتظار گودو»، «دست آخر»، «همه افتادگان»، «آخرین نوار کراپ»، «چه روزهای خوشی»، «بازی» و «آره جو» و نمایش رادیویی «خلواره»، نام خود را برای همیشه در تاریخ ادبیات نمایشی جاودان کرد. آثار بکت بهدلیل غنای بالایشان و لایههای متعددی که دارند، کاوشی عمیق و حساب شده را در زمینههای مختلف طلب میکنند. کتاب «تئاتر بکت و نورولوژی احساس»، اثر عبدالرحمن نجلرحیم، دقیقا با همین هدف نگاشته شده و آثار بکت را از منظر خصوصیات و تأثیرات نورولوژیک آن بررسی میکند. تئاتر بکت، بهدلیل شیفتگیاش به پرداختن دقیق و وسواسگونه حرکات و کنشهای پیچیده بدنی و رفتاری شخصیتها بر روی صحنه برای نمایاندن ادراک، عواطف، احساسات و ایدههای خمخوردهشان، نمایشنامههای او را بسیار به کار و رشتهی نورولوژی نزدیک میکند. در این آثار، به نظر میآید که بکت از طریق حرکات و کنشهای شخصیتهای خاص و نامعمول حاضر در نمایشهایش، کار بدن را به کار مغز پیوند میزند و بدین شکل با نشاندادن نقصان و غیاب کنشهای بدنی و زبانی طبیعی است که ما مخاطبان را، نهتنها با عمق جوهر و ماهیت وجودی بازیگر روی صحنه، بلکه با ماهیت وجودی خودش و خودمان نیز آشنا کند.
خواندن این کتاب بهدلیل دیدگاه جدید و قابل تأملش و همچنین نثر روانی که دارد، میتواند برای تمامی علاقهمندان و دوستداران هنرهای نمایشی، بسیار مفید و سودمند باشد.
کتاب تئاتر بکت و نورولوژی احساس