کتاب سه روز برای دیدن

Three Days To See
کد کتاب : 12884
مترجم : مرضیه خوبان فرد
شابک : 978-6009102211
قطع : جیبی
تعداد صفحه : 62
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 1990
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 7
زودترین زمان ارسال : 26 آذر

معرفی کتاب سه روز برای دیدن اثر هلن کلر

کتاب سه روز برای دیدن داستان سه روز آخری ست که هلن کلر بینا بوده و می توانسته ببیند. هلن کلر نویسنده ای نا بینا و نا شنوا بود که محدودیت های جسمی اش نتوانست او را از رسیدن به اهدافش باز دارد و او تا جایی به تلاش ادامه داد که امروزه جزو زنان تاثیرگذار در تمام دنیا شناخته می شود. در کتاب سه روز برای دیدن ما جهان را از زاویه دید هلن می بینیم. او در این کتاب احساساتش را شرح داده و سعی کرده اهمیت حواس را به خواننده منتقل کند. او در طول سه روزی که اجازه داشته تا از این حواس استفاده کند به خوبی برای خواننده شرح می دهد که اگر آنها را داشت چگونه از آنها استفاده می کرد. ما در این کتاب با افکار هلن در آن روز سه روز و چیزهایی که دیده و نگرش او آشنا می شویم.

کتاب سه روز برای دیدن

هلن کلر
هلن آدامز کِلِر (به انگلیسی: Helen Adams Keller) نویسنده نابینا و ناشنوا و فعال سوسیالیست آمریکایی بود.
قسمت هایی از کتاب سه روز برای دیدن (لذت متن)
تلاش می کنم همه چیز را لمس کنم و هر چیزی را طوری نزدیک نگه دارم که نگاه برای مدتی روی آن بماند. بعضی چیزها، دیدنی و خوشایند هستند و قلب و ذهن را از شادی و خوشحالی لبریز می کنند، اما برخی به طور ناخوشایندی، رقت بارند. برای دیدنی های ناراحت کننده چشم هایم را نمی بندم، چون آنها نیز بخشی از زندگی هستند. بستن چشم به روی آنها، بستن قلب و ذهن است.

روز سوم بینایی ام، به انتها نزدیک می شود. شاید مشغولیت های بسیار جدی وجود داشته و من باید چند ساعت باقی مانده را به آنها اختصاص دهم، اما می ترسم در عصر آن روز آخر دوباره به تئاتر پناه ببرم، به یک نمایش خنده دار و سرگرم کننده، به طوری که متوجه رگه های شوخی و طنز در روح انسان شوم.

نیمه شب، مهلت موقتی من برای دیدن خاتمه خواهد یافت و شب ابدی دوباره به من نزدیک خواهد شد. طبیعتا در آن سه روز کوتاه، همه چیزهایی را که می خواستم ببینم، ندیده ام. تنها مادامی که تاریکی دوباره به سمت من هجوم می آورد، متوجه می شوم چه چیزهایی را ندیدم. اما ذهنم آن قدر با خاطرات باشکوه پر خواهد بود که زمان کمی برای تأسف و پشیمانی دارم. از آن به بعد لمس هر شیئی خاطره پرشوری را به یادم خواهد آورد.