نیستیم. امروز خلاء ناشی از ایمان و امید به رستگاری با پذیرش بی معنایی هستی و وجود و ارزش قائل شدن برای خودِ زندگی و اجتماع و طبیعتی که در آن زندگی میکنیم، قابل جبران است اگر فقط کمی بیندیشیم و شهامت پذیرش آنرا داشته باشیم
اولا پذیرش چنین عقیده ای به شهامت نیاز نداره؛ بلکه داشتن پیش زمینهی مازوخیسم کفایت میکنه. دوما مگه کسی که ایمان داره برای زندگیش ارزش قائل نیست؟ اتفاقا آنقدر ارزش قائله که سعی میکنه به بهترین شکل نظمش بده. سوما بی هدف و بی معنی پنداشتن تمام امور هستی و نظم بی نظریش، چیزی جز لجبازی و نهایتا ناشی از عدم تفکر نیست. انسانی که سعی میکنه به دین معتقد نباشه، بی هدف و سرگردان و سراسر بحرانه. این انسان نه برای خودش و نه برای طبیعت پشیزی ارزش قائل نیست.