فرد انسان روح است. اما روح چیست؟ روح «خود» است. اما خود چیست؟ «خود» رابطه ای است که خود را به خود ربط می دهد یا برقرار کردن رابطه بین خود و خود در متن رابطه است؛ «خود» نه آن رابطه بلکه عمل آن رابطه در ربط دادن خودبه خود است. انسان «سنتز» یا وضع مجامع نامتناهی و متناهی است،زمان و ابدیت، جبر و اختیار، آزادی و ضرورت، در یک کلام، «خود» یک وضع مجامع است. وضع مجامع رابطه ای است بین دو حد. از این منظر انسان هنوز «خود» نیست. در رابطه ی بین دو حد، رابطه هرآینه حد سوم است به منزله ی وحدتی سلبی، و دو حد مزبور به آن رابطه و در رابطه ی با آن ربط پیدا می کنند؛ بدین قرار از منظر روان رابطه ی بین جسم و روان یک رابطه است. اما اگر رابطه ی موردبحث بین خود و خود رابطه برقرار می کند. این رابطه همانا حد سوم ایجابی است و این یعنی «خود».
ناراحتی و رنج برای «کی یرکگور»، نه به یک وضعیت، بلکه به پیشه ای برای او تبدیل شده بود