در حوزهی روابط بینالملل، اصطلاح «قدرت نرم» به معنای تأثیر دولتها بر دیگران نه از طریق اجبار یا تحریم، بلکه از طریق جذب و متقاعدسازی دیگر دولتها و ملتها، میباشد. کتاب «قدرت نرم چین»، اثر ماریا رپنیکووا، به بررسی استفادهی استراتژیک چین از قدرت نرم برای کنترل مسائل و چالشهای سیاستهای بینالمللی در جهت ارتقای جایگاه جهانی خود میپردازد.
رپنیکووا، کتابش را با این توضیح آغاز میکند که قدرت نرم چین به دنبال ارائهی تصویری مثبت از خود به جهانیان است، تصویری که بر غنای فرهنگی، موفقیت اقتصادی و تعهد به توسعهی صلحآمیز آن تأکید میکند. به عقیدهی نویسنده، چین از طریق روشهای مختلف، از جمله موسسههای کنفوسیوس، رسانههای بینالمللی و رویدادهای برجسته مانند بازیهای المپیک شانگهای، برای تغییر برداشتهای جهانی از خود و ایجاد پلهای فرهنگی و آموزشی در سراسر مرزها تلاش کرده است. رپینیکووا پس از بیان تفاوت فهم جهان غرب از مفهوم «قدرت نرم» با فهم چین از آن، به بررسی و ارزیابی ابتکارات چین در این حوزه میپردازد. او مشکلاتی که چین در اعمال قدرت نرم با آن مواجه است، مانند سوء ظن کشورهای دیگر در مورد نیتهای چین و مدیریت تناقضات بین سیاستهای داخلی و وجههی بینالمللی را مورد بحث و فحص قرار میدهد. وی استدلال میکند که در حالی که چین گامهای مهمی در توسعهی قدرت نرم خود برداشته است، محدودیتهای ذاتی برای رویکرد آن وجود دارد که ناشی از مسائلی مانند سانسور، نگرانیهای حقوق بشر، و اختلافات سرزمینی است. این کتاب همچنین تأثیر قدرت نرم چین را بر کشورهای همسایهاش و به طور کلی بر ژئوپولتیک جهانی را بررسی کرده و نشان میدهد که چین برای رسیدن به اهدافش چگونه از نهادهای بینالمللی به سود خود بهره گرفته است.
به طور کلی «قدرت نرم چین» را میتوان تحلیلی جامع از تلاشهای چین برای اعمال نفوذ از طریق ابزارهای فرهنگی و دیپلماتیک معرفی کرد که تحلیلهای قابل توجهی را در مورد استراتژیهای به کار گرفته شده توسط چین، چالشها و پیامدهایش ارائه میدهد. در نتیجه، این کتاب برای تمام علاقهمندان به روابط بینالملل، علوم سیاسی، نظم جهانی و مطالعهی قدرت نرم هستند، خواندنی و مفید خواهد بود.
کتاب قدرت نرم چینی