1. خانه
  2. /
  3. کتاب مسیرهای زندگی

کتاب مسیرهای زندگی

نویسنده: آلیس میلر
3.25 از 2 رأی

کتاب مسیرهای زندگی

شش داستان روان درمانی
Paths of Life: Six Case Histories
انتشارات: قطره
٪10
225000
202500
معرفی کتاب مسیرهای زندگی
کتاب «مسیرهای زندگی: شش داستان روان درمانی» نوشته آلیس میلر، روانشناس برجسته سوئیسی، اثری عمیق و تأمل‌برانگیز است که به بررسی تأثیرات ایام کودکی بر زندگی آینده و بزرگسالی می‌پردازد. میلر در این کتاب شش داستان واقعی از افرادی را روایت می‌کند که هر یک با چالش‌های روانی و عاطفی متفاوتی دست‌وپنجه نرم کرده‌اند. این داستان‌ها به‌عنوان نمونه‌های بالینی به‌مثابه روایت‌هایی انسانی، خواننده را به درون پیچیدگی‌های ذهن و احساسات این افراد می‌برند. هر تاریخچه، تصویری از زندگی کسانی است که با زخم‌های گذشته، انتظارات والدین، و فشارهای اجتماعی مواجه شده‌اند و تلاش کرده‌اند تا مسیر خود را در زندگی پیدا کنند. یکی از محورهای اصلی کتاب، تأثیر انکار احساسات کودکی و سرکوب نیازهای واقعی کودک توسط والدین یا جامعه است. برای مثال، در یکی از داستان‌ها، فردی را می‌بینیم که در کودکی مجبور به اطاعت بی‌چون‌وچرا از والدین بوده و این تجربه چگونه او را در بزرگسالی به فردی منفعل و ناتوان در تصمیم‌گیری تبدیل کرده است. در تاریخچه‌ای دیگر، میلر به زندگی زنی می‌پردازد که در کودکی مورد بی‌توجهی عاطفی قرار گرفته و این امر چگونه او را به روابط ناسالم و وابستگی‌های آسیب‌زا کشانده است. این روایت‌ها با دقت و همدلی نوشته شده‌اند و خواننده را وادار می‌کنند تا به تأثیرات عمیق تجربیات اولیه زندگی بر شخصیت و رفتار انسان فکر کند. میلر در این کتاب به خواننده اجازه می‌دهد به‌راحتی با داستان‌ها ارتباط برقرار کند. او به‌جای استفاده از اصطلاحات پیچیده روانشناسی، بر احساسات و تجربیات واقعی افراد تمرکز دارد. این شیوه نگارش، کتاب را برای مخاطبان عام و کسانی که به دنبال درک بهتر خود و دیگران هستند، بسیار جذاب می‌کند. همچنین، میلر به نقش فرهنگ و جامعه در شکل‌گیری این آسیب‌ها اشاره می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه برخی الگوهای تربیتی، که در ظاهر عادی به نظر می‌رسند، می‌توانند به مشکلات عمیق روانی منجر شوند. یکی از جنبه‌های برجسته کتاب، تأکید میلر بر اهمیت پذیرش و بیان احساسات سرکوب‌شده است. میلر از رهگذر شش داستان و دو جستار، معتقد است که بسیاری از مشکلات روانی بزرگسالان ریشه در نادیده گرفتن نیازهای عاطفی در کودکی دارد. در یکی از داستان‌ها، فردی که سال‌ها خشم خود را نسبت به والدینش انکار کرده بود، با کمک درمان به‌تدریج این احساسات را می‌پذیرد و این پذیرش، راه را برای بهبودی او هموار می‌کند. این تأکید بر خودآگاهی و شفافیت عاطفی، پیام اصلی کتاب را شکل می‌دهد.
در مجموع، کتاب «مسیرهای زندگی: شش داستان روان درمانی» برای هر کسی که به دنبال درک بهتر روابط انسانی و تأثیرات گذشته بر حال است، ارزشمند است. این کتاب با روایت‌های واقعی و انسانی خود، خواننده را با سوالاتی اساسی درباره زندگی، خانواده، و خود مواجه می‌کند.
درباره آلیس میلر
درباره آلیس میلر
آلیس میلر (Alice Miller; ۱۲ ژانویهٔ ۱۹۲۳ – ۱۴ آوریل ۲۰۱۰) یک روان‌شناس، روان‌کاو و فیلسوف سوئیسی با اصلیت لهستانی-یهودی بود که به خاطر کتبش در زمینه کودک‌آزاری والدین که به چند زبان مختلف ترجمه شده‌است، مورد توجه بوده‌است. همچنین می‌توان از او به عنوان یک روشن‌فکر عمومی نام برد.
کتاب «The Drama of the Gifted Child» او تا سال ۱۹۸۱ یک کتاب پرفروش انگلیسی جهانی بود. دیدگاه‌های او دربارهٔ عواقب ناشی از کودک‌آزاری بسیار تأثیرگذار بوده‌است.
قسمت هایی از کتاب مسیرهای زندگی

کلودیا و دنیل دهه‌ی شصت در دانشگاه بارکلی هم‌دوره و دلداده‌ی هم بودند. کلودیا در میان دانشجویان به این مشهور بود که «شنونده‌ی خوبی» است، اما او را کسی نیز می‌شناختند که از دیگران بسیار دوری می‌کند. در رابطه‌ی فیزیکی‌شان، تجربه‌ی دنیل از او خونگرمی و بخشندگی بود، اما نوعی بی‌اعتمادی عمیق، توداری ترسناک، نیز در او حس می‌کرد. به نظر می‌رسید کلودیا آرزومند صمیمیتی صاف‌وساده و بی‌تکلف است، اما درعین‌حال اکراه داشت که خودش را رها کند. انگار در برابر چیزی از خودش محافظت می‌کرد، اما دنیل نمی‌دانست چه چیزی. یک روز کلودیا بی‌مقدمه و ناگهانی اعلام کرد که قصد ازدواج با مکس را دارد. مکس؟ ازنظر دنیل، هیچ دونفری پیدا نمی‌شدند که کمتر از کلودیا و مکس وجه مشترک داشته باشند. بعدها خود دنیل نیز ازدواج کرد. ازدواجش رضایت‌بخش نبود، اما پس از طلاق با مونیکا آشنا شد، و با او توانست همان رابطه‌ای را داشته باشد که همواره آرزومندش بود. کلودیا و دنیل (که هر دو اکنون روان‌درمانگرند) به‌تازگی در کنفرانسی در سان دیه‌گو دوباره یکدیگر را دیدند. سی‌سال باهم تماسی نداشتند، ازهمین‌رو بعد از این‌همه مدت خوشحالی‌شان از دیدار هم دوچندان بود. دنیل تغییر چندانی نکرده؛ اما کلودیا دیگر آن دانشجوی خجالتی دانشگاه بارکلی نیست و حالا زنی پخته و جاافتاده شده است. رابطه‌ی دوستانه‌ی قدیمی‌شان هنوز سر جای خود است، و دیری نمی‌گذرد که شروع می‌کنند به تعریف اینکه روزگار چگونه بر آن‌ها گذشته است. دنیل می‌گوید: «می‌دانی، هیچ‌وقت نتوانستم بفهمم که چطور از بین این‌همه آدم با مکس ازدواج کردی. هر بار که در طول این سی‌سال به تو فکر می‌کردم، به این نتیجه می‌رسیدم که عمدا انتخاب کردی با مردی زندگی کنی که دوستش نداشتی و کاملا با تو فرق داشت، چون به این صورت آسیب نمی‌دیدی. وقتی در دانشگاه بودیم، هیچ‌وقت درباره‌ی این چیزها حرف نمی‌زدیم، یادت هست؟ کاش درباره‌ی کودکی‌ات برایم تعریف می‌کردی. هرچه نباشد، من مکس را هم می‌شناختم.»

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب مسیرهای زندگی" ثبت می‌کند