1. خانه
  2. /
  3. کتاب شهر شاهان

کتاب شهر شاهان

نویسنده: میثم قدیمی
پیشنهاد ویژه
3.8 از 1 رأی

کتاب شهر شاهان

Shahr-e Shahn
انتشارات: آفرینش مهر
٪20
292000
233600
معرفی کتاب شهر شاهان
او به خواست خود پای در این بی راهه گذاشته بود.
آهنگ صدا و لحن کلامی آشنا علی مراد را فرا می­خواند. چندمین شب از دی ماه سپری می­شد و علی مراد خود را در حصار وراجی­های پیشی که در میانه راه از خرابه­ای بیرون آمده و از دو سه طرف احاطه­اش کرده بودند و در پایان هر دم و بازدمی از شنونده­اش که اوقاتی تلخ داشت به سبب کام دل برنیامده و قراری که نمی­دانست چرا وا مانده از آن، طلب قرانی و دو قرانی می­کرد، گرفتار می­دید. با دو دست شاخه های زمستانی درختان را می­شکست و پیش می­رفت. از ترس پاچه گرفتن سگان و نزدیک شدن شغالان شروع به هرس کردن بی هنگام وراجی­های پیشی با یک تومانیی که بهش داد کرد. خارهای شاخه­ای که در جیب پالتویش فرو رفت او را از حرکت به سمت جلو بازداشت. با چند تکان کوچک نشد که خود و پالتو را برهاند. دنباله پالتوی هزار و پانصد لیره­ای هدیه گرفته را جمع کرد، با همه توان پالتو را به سمت زانویی که بی موقع خارش گرفته بود تا بخاراند، کشید، شاخه به همراه جیب از پالتو جدا شد که آهی آمیخته با حسرت برای علی مراد باقی گذاشت. از جوی آبی با پرش نه چندان بلندی پرید. روشنایی آتش سر خر شمعی که تا دورها را روشن کرده بود را دید؛ پس نیازی به شعله­ی لاجون در دستش نبود. بنابراین شعله­ی گر گرفته­ی سر چوب کبریت را فوت کرد.
همان کبریت­هایی که زود به زود از قاب کوچکشان بیرون می­آورد و عمری کمتر از گل داشتند.
نظر کاربران در مورد "کتاب شهر شاهان"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

باقلمی تیز و بسیار برنده احسنت

1403/09/18 | توسطکاربر سایت
0
|