پرویز دوائی یکی از تأثیرگذارترین منتقدان فیلم در تاریخ سینمای ایران است و برخی از نقدهای سینمایی او بعد از گذشت سالها همچنان خواندنی است؛ مثل نقد مفصل او بر فیلم سرگیجۀ هیچکاک. پرویز دوائی نزدیک به نیمقرن است که دور از وطن و در پراگ زندگی میکند؛ اما هیچگاه ارتباط با مخاطبانش در ایران قطع نشده است. در این سالها علاوهبر ترجمه، نوشتههایی در قالب داستان و جستار نیز از او چاپ شده است. نوشتههای پرویز دوائی، نوشتههایی نوستالژیک هستند که دوری از وطن، این بار نوستالژیک را گاهی سنگینتر هم میکند. خاطراتی از آدمها، سینماهایی که دیگر نیستند، خیابانها و مغازههایی که در دهۀ 30 و 40 زنده بودند و حالا دیگر شباهت اندکی با گذشتهها دارند؛ اما همگی در نوشتههای دوائی زنده و حاضر میشوند، به گونهای که حتی نسل جوانتر و امروزی هم میتواند از نوشتههای او لذت ببرد.
نوشتههای او در این سالها با عنوان فرعی «نامههایی از پراگ» در چند جلد چاپ شدهاند که هرکدام یک عنوان اصلی هم دارند. «دستهایش» با عنوان فرعی «نامههایی از پراگ»، هفتمین کتاب از مجموعۀ نامههایی از پراگ است. دوائی برای مجلۀ جهان کتاب، سرمقالههایی در طی این سالها نوشته است و این کتابها گردآوری همان سرمقالهها هستند که در قالب کتاب چاپ شدهاند. «درخت ارغوان»، «به خاطر باران»، «روزی تو خواهی آمد»، «خیابان شکرچیان»، «از وقتیکه تو رفتی...» و «ملکه آلبا» عناوین شش کتاب قبلی این مجموعه هستند.
تهران دهههای ۲۰ و۳۰ و۴۰، نوستالژیهای شهر تهران، خیابانها،گردشگاهها، پاتوقهای فرهنگی، غربت، هنر، تاریخ و فرهنگ ایران، سینما، ادبیات، دوستان و همکلاسیها، دلبستگیهای جوانی و... برخی از موضوعاتی هستند که پرویز دوائی در این مجموعه کتابها و از جمله همین کتاب «دستهایش» به آنها میپردازد. خود دوائی در مقدمهای بر کتاب با عنوان «چی عرض کنم» دربارۀ این کتاب مینویسد: «... به گمانم هر نوع توضیحی دربارۀ نوشتههای این مجموعه باید در خود آنها باشد: مرور لحظه یا دورههایی از عمر و احساسهای موجودی خاص و رها شده بر زمینهای دور از زادگاه در این دوران ته ته ته عمر... نقطه!».
«دستهایش» شامل ده داستان است. عنوان اولین داستان که نام کتاب هم از آن گرفته شده «دستهایش» است. منظور از دستها در این داستان دستهای مادر دوائی است؛ دستهایی که دوائی میگوید بسیار زیبا بودهاند و جوانی با دیدن آن دستها در اتوبوس، عاشق مادرش شده و برای خواستگاری او آمده است. در قطعهای دیگر دوائی به دستهای خواهرش هم اشاره میکند که دست در دست هم از سینما بیرون میآمدند و حالا آن خواهر برای همیشه در 42سالگی از دنیا رفته و یاد و حسرت آن دستها بخشهایی از داستان را شکل میدهد.
در داستان «ایشان»، نویسنده به پراگ رسیده است و چهلواندی سال دارد. او در کافهای هربار به تماشای زیبایی یک دختر مینشیند که دستنیافتنی به نظر میرسد. این دختر در داستانهای دیگر کتاب به دنیای نویسنده بازمیگردد و انگار رویای او تبدیل به واقعیت میشود.
«دل نازک بهار...»، «جانا»، «عکس برگردان»، «I can’t believe my eyes»، «ایشان»، «ستارۀ سحری»، «انگشتر جادو»، «نقل سر عروس» و «پریزاد» عناوین دیگر نوشتههای کتاب «دستهایش» هستند.
علاقهمندان به نوشتههای دوائی همواره منتظر نوشتهای از او هستند و حالا 10 متن از او در کتاب «دستهایش» پیش رویشان است تا از خواندن آنها لذت ببرند.
کتاب دست هایش