در سال ۱۹۶۸ زودتر از موعد خودش را بازنشسته کرد تا با فروش کتابهای جیبی و نقشه و نویسندگی روزگار بگذراند. بهجای زادگاهش یورکشر در نورثهمپتونشر، جایی که زمانی مدیریت مدرسه را بر عهده داشت، اقامت گزید. در وصفش نوشته که «مزارع پیاز و سیبزمینی و چغندر و زمینهای صاف و بیپرچین و پر از آببند و چاله که تا کیلومترها و کیلومترها ادامه داشتند» و از صمیم قلب عاشق این فضا بود. شاهکارش با نام یک ماه دور از شهر را در سال ۱۹۷۸ نوشت. که در سال ۱۹۸۰ منتشر شد و به فهرست نهایی جایزة بوکر راه پیدا کرد و جایزة ادبی گاردین را از آن خود کرد. فیلمی هم از روی این کتاب ساختهاند. کار اصرار دارد بگوید «چند آقای متشخص لندنی» به خانهاش در کترینگ آمدند و اشاره کردند که البته عنوان کتاب به درد نمیخورد و تورگنیف هم قبلا از آن استفاده کرده است. جیم در جواب گفته: «جدی میگین؟ ولی من که بعید میدونم اسم کتابم رو عوض کنم.» و این کار را نکرد.
از یادداشت «پنهلوپه فیتزجرالد» بر «یک ماه دور از شهر»