کتاب یک ماه دور از شهر

a month in the country
  • 20 % تخفیف
    170,000 | 136,000 تومان
  • موجود
  • انتشارات: رایبد رایبد
    نویسنده:
کد کتاب : 137635
مترجم :
شابک : 978-6228137124‬
قطع : جیبی
تعداد صفحه : 200
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 1980
نوع جلد : شومیز
زودترین زمان ارسال : 28 آبان

نامزد نهایی جایزه بوکر

معرفی کتاب یک ماه دور از شهر اثر جی ال کار

یک ماه دور از شهر شباهت چندانی به رمان‌های دیگر جی. ال. کار ندارد. داستان این رمان به سال ۱۹۲۰ باز می‌گردد؛ تام برکین از جبهه برگشته و صورتش زخمی از جنگ دارد که دکترها گفته‌اند ممکن است به مرور بهتر شود. او زیر نظر یکی از آخرین متخصصان مرمت دیوارنگاره‌های قرون وسطایی تعلیم دیده و استخدامش کرده‌اند تا دوغابی را که روی نقاشی قرن چهاردهمی دیوار کلیسای دهکده‌ای در یورکشر مالیده‌اند، پاک کند. بیست‌وپنج گینی دستمزد می‌گیرد و به او می‌گویند حداکثر تلاشش را بکند تا چیزی از آن زیر بیرون آورد. برکین از همان ابتدا متوجه می‌شود که دیوارنگاره تصویری از روز جزا را به نمایش گذاشته که مسیح را در مقام داوری در جوار رستگاران و گناهکاران با پهنه‌های عظیم قرمز و آبی ترسیم کرده است. کار ترمیم را طبق قرارداد و هنگامی که نخستین نسیم پاییزی در آکسگادبی وزیدن می‌گیرد به پایان می‌رساند اما لحظه‌ای را که سال سپری می‌شود تا قدم به فصل دیگری بگذاریم نمی‌توانیم از هوس برکین برای عشق‌ورزی به آلیس کیچ که بی‌مقدمه خودش را آشکار کرده تمیز دهیم.

کتاب یک ماه دور از شهر

جی ال کار
جوزف لوید کار(1912 - 1994) شاعر، نویسنده و ناشر شهیر انگلیسی است.
نکوداشت های کتاب یک ماه دور از شهر
در سال ۱۹۶۸ زودتر از موعد خودش را بازنشسته کرد تا با فروش کتاب‌های جیبی و نقشه و نویسندگی روزگار بگذراند. به‌جای زادگاهش یورکشر در نورث‌همپتونشر، جایی که زمانی مدیریت مدرسه را بر عهده داشت، اقامت گزید. در وصفش نوشته که «مزارع پیاز و سیب‌زمینی و چغندر و زمین‌های صاف و بی‌پرچین و پر از آب‌بند و چاله که تا کیلومترها و کیلومترها ادامه داشتند» و از صمیم قلب عاشق این فضا بود. شاهکارش با نام یک ماه دور از شهر را در سال ۱۹۷۸ نوشت. که در سال ۱۹۸۰ منتشر شد و به فهرست نهایی جایزة بوکر راه پیدا کرد و جایزة ادبی گاردین را از آن خود کرد. فیلمی هم از روی این کتاب ساخته‌اند. کار اصرار دارد بگوید «چند آقای متشخص لندنی» به خانه‌اش در کترینگ آمدند و اشاره کردند که البته عنوان کتاب به درد نمی‌خورد و تورگنیف هم قبلا از آن استفاده کرده است. جیم در جواب گفته: «جدی می‌گین؟ ولی من که بعید می‌دونم اسم کتابم رو عوض کنم.» و این کار را نکرد.
از یادداشت «پنه‌لوپه فیتزجرالد» بر «یک ماه دور از شهر»

قسمت هایی از کتاب یک ماه دور از شهر (لذت متن)
اما آن نگاه نکوهش¬گر مرا هم بی¬نصیب نمی¬گذارد! «تو نیز بی-گناه نیستی، برکین! گمان مبر که تو را از یاد برده¬ام. آنجا زیر آتش دشمن نام مرا بیهوده بر زبان می¬آوردی! این¬ها همه در نامة اعمالت ثبت شده است.» اما آنچه مرا بیش از همه برمی¬انگیخت چیزی فراتر از اینها بود. آنجا با نقاش بی¬نام¬ونشانی رودررو شده بودم که از دل تاریکی دست دراز کرده بود تا نشانم دهد چه کارهایی از او برمی¬آید و کلامش انگار با وضوحی بی¬مثال در گوشم طنین¬انداز می¬شد: «اگر بناست چیزی از من از گزند تباهی زمان مصون بماند، بهتر است همین اثر باشد زیرا به همگان نشان می¬دهد چگونه انسانی بوده¬ام.»