کتاب خانواده ووردالاک

The Vurdulak's Family: A Russian Vampire Tale
ناگفته هایی از خاطرات یک ناشناس و ملاقات در سیصد سال بعد
کد کتاب : 137634
مترجم :
شابک : 978-6228137100‬
قطع : جیبی
تعداد صفحه : 91
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 1839
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 21 شهریور

معرفی کتاب خانواده ووردالاک اثر آلکسی کانستانتینوویچ تولستوی

آلکسی تالستوی داستان خانوادۀ ووردالاک را در سنین جوانی و هم‌زمان با داستان ملاقات در سیصد سال بعد، به زبان فرانسه نوشت. تالستوی این اثر کوچک را چندان جدی نمی‌گرفت؛ حتی به فکرش هم نرسید آن را به روسی ترجمه کند. در سال 1884، بولسلاو مارکویچ، ترجمۀ روسی این داستان را در نشریۀ قاصد روس منتشر ساخت. 22 سال بعد، در نوامبر 1906، نشریۀ قاصد اروپا که ادامه‌دهندۀ فعالیت قاصد روس بود، خلاصه‌ای از این داستان خارق‌العاده را به انتشار درآورد. ویژگی خانوادۀ ووردالاک این است که منحصرا به سلیقۀ ادبی یک دورۀ زمانی خاص تعلق دارد و اثرگذاری پروسپر مریمه نویسندۀ فرانسوی و به‌ویژه یکی از آثار او به نام گوزلای خون آشام در آن به خوبی احساس می‌شود.
خانوادۀ ووردالاک نوشتۀ آلکسی کنستانتینوویچ تالستوی یکی دیگر از نخستین داستان‌های خون‌آشامی و یکی از اولین نمونه‌های آن در ادبیات روسی/فرانسوی است. خانوادۀ ووردالاک که ریشه در داستان‌های فولکلور اسلاوی دارد به سبب جایگاه کلاسیک و محبوبیتش بارها در روسیه و جاهای دیگر به فیلم درآمده است. داستان دربارۀ پدر پیر خانواده‌ای است که با چند نفر دیگر به دستگیری یک یاغی می‌رود. پدر به دو پسرش می‌گوید اگر پس از ده روز بازگشت بدانند که او به ووردالاک تبدیل شده و باید بی‌درنگ کشته شود

کتاب خانواده ووردالاک

آلکسی کانستانتینوویچ تولستوی
آلکسی کانستانتینوویچ تولستوی(1817 - 1875)نمایش‌نامه‌نویس، شاعر و نویسنده‌، اهل روسیه است.
نکوداشت های کتاب خانواده ووردالاک
آلکسی تالستوی، داستان خانوادۀ ووردالاک را در جوانی و هم‌زمان با داستان ملاقات در سیصد سال بعد به فرانسوی نوشت. تالستوی این اثر کوچک را چندان جدی نمی‌گرفت؛ حتی به فکرش هم نرسید آن را به روسی ترجمه کند. در سال 1884، بولسلاو مارکویچ ترجمة روسی این داستان را در نشریة قاصد روس منتشر ساخت. بیست‌ودو سال بعد، در نوامبر 1906، نشریة‌ قاصد اروپا که تلاش قاصد روس را پی‌گرفت، خلاصه‌ای از این داستان خارق‌العاده را منتشر کرد. ویژگی این اثر آن است که منحصرا به سلیقة ادبی یک دورة زمانی خاص تعلق دارد و اثرگذاری پروسپر مریمه ، نویسندة فرانسوی، و به‌ویژه یکی از آثار وی به نام گوزلای خون‌آشام در آن به‌خوبی احساس می‌شود. اما پس از آنکه مارکویچ این داستان را به روسی ترجمه کرد، دست¬نوشته‌های اصلی آن که به فرانسوی بود، گم شد. پس از تحقیقات زیاد، در نوامبر 1911، موفق شدم خانم بلنکو برادرزاده و وارث مارکویچ را پیدا کنم و به او نامه بدهم. در ابتدا، پاسخش منفی بود، اما چند هفته بعد، نامه‌ای از او به دستم رسید که با این کلمات آغاز می‌شد: «اشتباه از من بود، اشتباه بزرگی مرتکب شدم! نامه‌ها و دست‌نوشته‌های آلکسی تالستوی را پیدا کردم و برایتان می‌فرستم.» خوشحالم که در اینجا بار دیگر به دلیل این ازخودگذشتگی تمام‌وکمال به خانم بلنکو ادای احترام می‌کنم.
آندره لیروندل

قسمت هایی از کتاب خانواده ووردالاک (لذت متن)
خانم‌های محترم، خدمت شما عرض کنم که ووردالاک یا همان چیزی که اسلاوها به آن خون‌آشام می‌گویند، از نظر مردم این کشور، مردگانی هستند که از قبر برمی‌خیزند تا خون زنده‌ها را بمکند. عادت‌های ووردالاک‌ها شبیه به خون‌آشام‌های معمولی است، ولی یک عادت دیگر هم دارند که آن‌ها را ترسناک‌تر می‌کند. ووردالاک‌ها بیشتر دوست دارند خون خویشاوندان نزدیک و دوستان بسیار صمیمی خود را بمکند تا همین‌که مردند، مثل آن‌ها خون‌آشام شوند؛ حتی شنیده‌ام در بوسنی و مجارستان، روستاهایی وجود دارند که کل اهالی‌شان ووردالاک هستند. پدر روحانی، اوگوستن کالمه، در کتاب عجیب و شگفت‌انگیز خود به نمونه‌های ترسناکی از آن‌ها اشاره می‌کند. امپراطورهای آلمان بارها کمیته‌هایی را مأمور کردند در مورد خون‌آشام‌ها تحقیق کنند. گزارش‌هایی تهیه شد، تعدادی جسد غرق در خون را از خاک بیرون آوردند و بعد از اینکه قلبشان را سوراخ کردند، در میدان‌های شهرها سوزاندند. قضاتی که شاهد این اقدامات بودند ادعا کرده‌اند وقتی جلادها قلب جسدها را سوراخ می‌کردند صدای جیغ آن‌ها را شنیده‌اند. این قاضی‌ها حتی برای تأیید گفته‌های خود شهادت‌نامۀ رسمی هم امضا کردند.