کتاب اتومبیل خاکستری

The Gray Automobile
کد کتاب : 148601
مترجم : سارینا برخورداری
شابک : ‏‫‬‮‭978-6228137230
قطع : جیبی
تعداد صفحه : 99
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 1923
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب اتومبیل خاکستری اثر الکساندر گرین

داستان اتومبیل خاکستری روایتی پیچیده و مرموز دارد. آلکساندر گرین این داستان را دو سال بعد از نگارش در مجموعه‌ای به نام در ساحل ابری منتشر کرد. به گفتۀ منتقدان، اتومبیل خاکستری یکی از اسرارآمیزترین آثار گرین در اواسط دهۀ 1920 است. قهرمان اصلی این داستان مرد جوان مخترع و عاشق‌پیشه‌ای است که در دنیای درونی خود دچار ترسی مبهم از جزئیات دنیای در حال توسعه، مخصوصا اتومبیل‌ها، شده است. او برای به‌دست‌آوردن قلب معشوقش دست به اختراعی عجیب می‌زند که بازتابی از جهان‌بینی‌ اوست: برای تجربۀ زندگی حقیقی، باید به آغوش مرگ رفت و از نو متولد شد.
آندری تارکوفسکی، فیلمساز شهیر روس، در کتاب زمان مهرشده گرین را «شاعر به معنای حقیقی‌ کلمه» توصیف می‌کند و او را فردی آگاه به جهان می‌داند که شیوه‌ای منحصربه‌فرد برای ارتباط برقرارکردن با واقعیت دارد و فلسفه‌ای برای هدایت انسان در مسیر زندگی‌.

کتاب اتومبیل خاکستری

الکساندر گرین
الکساندر استپانوویچ گرینفسکی (1880-1932)، با نام مستعار الکساندر گرین، شاعر و داستان‌نویس روس است که به نوشتن آثار فانتزی و سمبولیک با مضامین فلسفی و روان‌شناختی شهرت دارد. گرین باداستان‌های پیچیده، خیالی و رازآلودش که عشق، ترس و ماجراجویی را دستمایۀ خود قرار می‌داد یکی از پیشگامان ادبیات مدرن روسیه و از چهره‌های اصلی جنبش نئورمانتیسیسم در ابتدای قرن بیستم به شمار می‌رود.
قسمت هایی از کتاب اتومبیل خاکستری (لذت متن)
اینجا در دو طرف خیابان صف‌ طولانی اتوموبیل به چشم می‌خورد. هرازگاهی یکی از اتوموبیل‌ها بوق‌زنان می‌پیچد و از صف خارج می‌شود، گاز می‌دهد و گردوخاکی به پا می‌کند و غرش‌کنان در دوردست ناپدید می‌شود. هربار که این صحنه را می‌دیدم موجودی بیگانه و وقیح و گستاخ را درونم حس می‌کردم که اهدافی ناشناخته در سر می‌پروراند. معمولا داخل محفظۀ مستطیلی این ماشین‌های دیوانه مملو از آدم‌هایی بود که مسیرشان را به اختیار خود انتخاب کرده بودند، اما مشاهده منطق خاص خود را دارد و با منطق انتزاعی متفاوت است. گاهی نمی‌توانستم با خودم بگویم: «آنها می‌روند.» در عوض می‌گفتم: «آنها را می‌برند.»