یک اثر علمی تخیلی گزنده.
هجویه ای درخشان بر انقلاب شوروی.
اثری گزنده درباره ی عواقب سوءاستفاده از قدرت و دانش.
وزغ ها با اندوه ناله می زدند، و شفق داشت پروفسور را احاطه می کرد. اینجا بود... شب. مسکو... چراغ های سفیدی که در جایی آن بیرون روشن می شدند...
در این مطلب قصد داریم به تعدادی از کتاب های کلاسیک کوتاه بپردازیم که انتخاب هایی عالی برای ورود به جهان آثار کلاسیک به شمار می آیند.
نویسندگان پرتعدادی در «ادبیات روسیه» ظهور کرده اند که ایده های ژرف، آثار ادبی و توانایی آن ها در داستان سرایی در طول زمان طنین انداز بوده است.
چه اتفاقی می افتد وقتی دو ژانر علمی تخیلی و فانتزی، و انتظارات متفاوتی که از آن ها داریم، در تار و پود یکدیگر تنیده شوند؟
درست است که بسیاری از آثار کلاسیک ادبیات روسیه، داستان هایی تاریک و سرشار از ترس به خاطر سیاهی های روح انسان هستند، اما شاهکار جاودان «میخائیل بولگاکف»، با آن ها کاملاً متفاوت است.
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
در میان همه ی قالب های ادبی، تنها ژانر علمی تخیلی است که به تغییر به عنوان هسته ی اصلی شکل دهنده ی روایت خود می نگرد و داستان را در محیط جدید و جذاب جامعه ای متفاوت نقل می کند.
عالی بود. لذت بردم از خوندنش، مفهومش خیلی عمیقتر از ظاهر ساده داستانه. واقعا دخالت بی جا و همه جای دولت گاهی چقدر مایه دردسره
با اینکه اهل کتاب تخیلی نیستم اما نقاط قوت این کتاب اینقدر بالا بود که با تخیلات کتاب هم همراه شدم! من میگم تخیل، شاید در آینده همچین هم تخیل نباشه! بخونید تا متوجه بشید معنای طنز آمیخته به تخیل با چاشنی مشکلات سیاسی و جامعه اون دوران روسیه رو
چطوری ترکیب علمیتخیلی و رئالیسم جادویی و وحشت و طنز با سیاست و جامعهشناسی و نظام روسیه قاطی شده؟ هیچکس نمتونه همچین ترکیب سخت و درعینحال جذابی دربیاره، جز بولگاکف.
بوده من چیزی از بولگاکف بخونم و خوشم نیاد؟ این مرد چی بوده. چقدر لازم داره بهش پرداخته بشه و چقدر من بیسوادم برای اینکه بیام این کار رو کنم.
کتاب خوبی بود. من با ترجمه نشر برج خوندم راضی بودم.
بولگاکف نویسنده بسیار خوبی ست