از خود می پرسم که آیا در طول زندگی ام حتی یک دقیقه برای خودم زندگی کرده ام. در هر ساعت روز، جمعیتی کنار من جمع هستند. در این کشور، این سرگرمی مورد علاقه ی اشراف است. نگاه کنید: دفین دارد شکلات صبحانه اش را می خورد! نگاه کنید: دفین دارد موهایش را درست می کند و خودش را آرایش می کند! این جا خیلی از رنگ قرمز استفاده می کنند. در وین، ما اصلا از این رنگ استفاده نمی کردیم. از وقتی به این جا آمده ام، حتی یک جوراب هم خودم پایم نکرده ام و یا حتی کمربندم را هم خودم نبسته ام. همه ی کارها را برایم انجام می دهند. مادر این را قبول نمی کرد. اما خوب، آداب و رسوم این جا چنین است!
ز پلکانی که «پلکان ملکه» نامیده می شود، به اتاقم می روم. اولین جایی که داخل آن می شوم، اتاق نگهبانان است. سپس یک سالن بزرگ است که معمولا روزها، درباریان در آن جمع می شوند. خانم آداب و رسوم، عاشق این است که دم در بیاید و بگوید که چه کسی در چه ساعتی می خواهد به ملاقات من بیاید، یا این که با من کارت بازی کند. سالن بعدی اتاق من است. تقریبا بیشتر روزم را در حالی که خدمتکاران و ندیمه ها دورم جمع هستند، در آن جا می گذرانم. اتاق خوابم را از همه ی اتاق های دیگرم بیشتر دوست دارم و اگر می شد که بیشتر وقتم را در آن جا بدون حضور حتی یکی از این ندیمه ها بگذرانم، دیگر عالی می شد. سقف اتاق فوق العاده است. بوشر، نقاش معروف، آن را نقاشی کرده است. مثل یک آسمان زیبای طلاکوب است، یک پارچه طلایی رنگ.
نویسندگان پرتعدادی در «ادبیات روسیه» ظهور کرده اند که ایده های ژرف، آثار ادبی و توانایی آن ها در داستان سرایی در طول زمان طنین انداز بوده است.
در دست گرفتن جایزه نوبل ادبیات برای همه نویسندگان یک آرزو و رویا است. اما این رویا برای همه محقق نشد.
درگیری واقعی میان شخصیت های یک رمان نیست، بلکه بین نویسنده و خواننده است. با این حال، در بلندمدت، تنها رضایت شخصی نویسنده است که مهم است.
اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید
بنظر من این کتاب نکتهی اساسی و قابل توجهی برای خواننده نداشت ،اما توصیف کردن فضا و احساس تمام آن حسهای همدلی هم نوع بودن افراد پانسیون جالب بود