1. خانه
  2. /
  3. کتاب دوازده صندلی

کتاب دوازده صندلی

نویسنده: ایلیا ایلف
3.67 از 6 رأی

کتاب دوازده صندلی

The Twelve Chairs
انتشارات: ماهی
٪15
400000
340000
معرفی کتاب دوازده صندلی
نزدیک 100سال از انتشار این رمان در روسیه می گذرد اما هنوز این رمان در فهرست آثار پرطرفدار است و در تیراژهای بالا چاپ می شود. همچنین برخی از تکیه کلام های قهرمان داستان تبدیل به ضرب المثل شده است.
رمان دوازده صندلی اثر ایلیا ایلف و یوگنی پتروف به همت نشر ماهی به چاپ رسیده است. ایلف و پتروف را در تاریخ ادبیات روسیه، باید یک نویسنده به شمار آورد؛ زیرا آن ها شهرت ادبی خود را مدیون آثاری هستند که هردو با هم و با همین امضا نوشته اند.

دو رمان آن ها، دوازده صندلی و گوسالۀ طلایی، پس از گذشت بیش از نود سال، همچنان جزء پرخواننده ترین آثار طنز ادبیات روسیه اند. قهرمان اصلی این دو رمان، آستاپ بندر، نیز از محبوب ترین قهرمانان ادبی روسیه به شمار می رود و مجسمه اش در بسیاری از شهرهای این کشور خودنمایی می کند و تکیه کلام ها و گفته هایش در میان مردم، ضرب المثل شده است. در کوچه و خیابان، عباراتی چون «به قول بندر…»، «اگر بندر این جا بود…»، «اگر مثل بندر فکر کنیم…» فراوان به گوش می رسد.

دوازده صندلی در سال ۱۹۲۸منتشر شد. پس از انتشار این رمان، باوجود آنکه شخصیت های سرشناسی چون ولادیمیر مایاکوفسکی، آن را ستودند، مقامات شوروی با واکنش سرد خود، سبب سانسور بسیاری از بخش های آن شدند. سانسور این اثر در طول ده سال بعد، ادامه یافت و هربار کامل تر می شد، تا جایی که در برخی چاپ ها، حجم کتاب به یک سوم حجم اصلی رسید و اکثر منتقدان وابسته به حکومت، پس از مشاهدۀ استقبال خوانندگان، کوشیدند اثر را حامی رژیم کمونیستی معرفی کنند؛ اما این رمان اجتماعی را باید فراتر از چهارچوب های سیاسی دانست. این دو نویسنده هیچ گاه در آثارشان، آشکارا با نظام کمونیستی مخالفت نمی کنند، ولی هرجا هم به جلوه هایی منفی از آن می رسند، از به تصویر کشیدنش ابایی ندارند.

این رمان، در قالبی طنز، تصویری از اتحاد جماهیر شوروی در سال های نخستین شکل گیری اش ارائه می دهد و کاغذبازی های بی معنا و زیان آور، شعارها و تبلیغات خشک اندیشانه و ابلهانه و در یک کلام سترونی اندیشه در این دوران را به باد انتقاد می گیرد.
درباره ایلیا ایلف
درباره ایلیا ایلف
«ایلیا ایلف» با نام کامل ایلیا آرنولدیچ فایزیلبرگ متولد ۱۸۹۷ در شهر «ادسا» بود. او در سال ۱۹۱۳ از هنرستان فارغ‌التحصیل شد و بعد از آن رشته‌های مختلفی مثل تراشکاری، آمارگیری، حسابداری و نقشه‌کشی را آزمود. او همچنین با روزنامه‌ی «دریانورد» همکاری می‌کرد و سردبیر مجله‌ی طنز «سیندتیکون» هم بود. او در آن زمان شعرهای طنز خود را با نام مستعار زنانه چاپ می‌کرد. «ایلف» چند سال بعد به مسکو رفت و به‌صورت حرفه‌ای در روزنامه‌ی «سوت قطار» فعالیت ادبی‌اش را شروع کرد. در همین تحریریه بود که با «پتروف» آشنا شد و همکاری آن‌ها سر گرفت.
قسمت هایی از کتاب دوازده صندلی

زن فالگیر مطمئن بود که حتما همین طور است. به نظر می رسید طوطی تنبان قرمز هم همین نظر را دارد. او با چشم های گرد و خردمندش به پالیسوف نگاه می کرد. انگار می گفت: «به من تخمه بده تا همه چیز را برایت تعریف کنم. تو فرماندار می شوی، ویکتور. همه ی تعمیرکارها زیر دستت خواهند بود. در عوض، سرایدار ساختمان شمارۀ ۵ تا ابد همان سرایدار بی فرهنگ و پرمدعا باقی می ماند.»

و به این ترتیب پالیسوف دست به کار شد. در فواصل منظم، به دیدار اعضای انجمن مخفی خیش و شمشیر می رفت، به ویژه مالک محافظه کار تعاونی شیرینی پزی ادسا: نان قندی های مسکو، جناب کیسلیارسکی. چهرۀ کیسلیارسکی با دیدن پالیسوف سیاه می شد. حرف های او دربارۀ لزوم دست زدن به عمل هم نان قندی پز ترسو را به مرز جنون می رساند.

مقالات مرتبط با کتاب دوازده صندلی
آثار کلاسیک کوتاه، فرصتی برای آشتی با کتاب خواندن
آثار کلاسیک کوتاه، فرصتی برای آشتی با کتاب خواندن
ادامه مقاله
کتاب «دوازده صندلی»: گنج پنهان ادبیات روسیه
کتاب «دوازده صندلی»: گنج پنهان ادبیات روسیه

«دوازده صندلی» که به‌نظر عادی و معمولی هستند، داستانی را رقم می‌زنند که دور از ذهن همگان است

اعتیاد ما به ادبیات داستانی: چرا انسان به داستان ها نیاز دارد؟
اعتیاد ما به ادبیات داستانی: چرا انسان به داستان ها نیاز دارد؟

به هر طرف نگاه کنید، با داستان ها روبه رو می شوید. از گذشته های خیلی دور که اجداد ما دور آتش می نشستند و داستان تعریف می کردند تا به امروز که شبکه های تلویزیونی، سریال های محبوبی تولید می کنند

نظر کاربران در مورد "کتاب دوازده صندلی"
13 نظر تا این لحظه ثبت شده است

ترجمه‌ی این کتاب واقعا عالیه🤯❤️❤️❤️❤️❤️ بخرید بخونید کیف دنیا رو بکنین . طنز باحال پرکشش و سرگرم کننده ❤️❤️❤️

1403/10/03 | توسطمحمد مهدی اثباتی
0
|

نشر ماهی میاد یه کتاب ۴۰۰ صفحه ای با کاغذ و جلد شومیز ضعیف چاپ می‌کنه قیمتشم میزنه ۴۰۰. حالا زشتی طرح جلداشم بماند

1403/07/07 | توسطکاربر سایت
3
|

استاپ بندر شخصیت جذاب و دوست داشتنی

1403/05/27 | توسطعلیرضا افشاری
5
|

واقعا لذت بردم🤩🤩🤩🤩

1402/11/01 | توسطنرگس رحمانی
3
|

داستان طنز کتاب فقط وسیله‌ای است برای وارد شدن به اقشار مختلف جامعه و شرح زندگی مردم پس از انقلاب اکتبر، یعنی زمانی که جامعه یک تغییر بزرگ است و همه باید خود را آماده کنند. دوازده صندلی رمانی است که در هم خواننده را سرگرم می‌کند و هم تصویری دقیق از طبقات مختلف جامعه و ذهنیت آنان به دست می‌دهد. در بخش‌های مختلف رمان ما شاهد نقدی تند در قالب یک طنز قوی هستیم که به موارد مختلف اشاره می‌کند و حکومت شوروی و نظام کمونیستی را هدف قرار می‌دهد که از جمله آن می‌توان به این موارد پرداخت که در آن زمان همه‌چیز ثبت می‌شد و آمار کوچک‌ترین چیزها هم در دست حکومت بود و یا اینکه فردی وجود نداشت که در خطر نباشد.

1401/06/17 | توسطمحمدمهدی صفا
3
|

داستان بسیار عالی با ترجمه‌ی بسیار خوب

1401/06/01 | توسطعارف نظری
4
|

من به تازگی این کتاب رادردست گرفتم وبسیارمشتاق به خواندنش هستم،قبل ازاون برادران کارامازوف راخوندم بسیارعالی بود

1401/05/15 | توسطمرضیه - کاربر سایت
6
|

شاهکار ناشناخته روسی

1400/06/05 | توسطحسین خدایی - کاربر سایت
7
|
پاسخ ها

شناخته شد

1402/11/22|توسطکاربر سایت
1

دارای ترجمه ای بسیار روان و گیرا

1399/07/08 | توسطمحمد جواد آزادی مقدم
5
|

کتاب در واقع روایتی طنزگونه هست از جامعه و زندگی مردم روسیه بعد از انقلاب اکتبر. شخصیت‌های کتاب به خوبی توصیف شده اند و داستان کشش و گیرایی خوبی برای ادامه دادن داره.

1399/06/24 | توسطسمیرا ستوده
5
|

از خریدش واقعا راضی ام. طنز ظریف و دلنشینی داره. یه فیلم سینمایی هم از این کتاب ساخته شده. تصاویر زیادی هم داره . مترجم هم که واقعا عالیه

1399/05/18 | توسطامیرحسین محمدی
8
|

بااینکه کتاب دوازده صندلی از زبان روسی ترجمه شده ولی طنز کتاب حفظ شده، طوری‌که خواننده واقعا به خنده می‌افته. دو نویسنده داشتن این کتاب نیز بسیار جالب است و خللی در یک‌دستی متن ایجاد نکرده.

1399/04/11 | توسطاشرفی
6
|

دوازده صندلی از اون کتاب‌های شیرین و طناز که واقعا با خوندن صفحه به صفحه این کتاب حالتون خوب میشه دوتا کارکتر بامزه این کتاب و ماجراهاشون و این طنز انتقادی کتاب باعث شد واقعا بپسندم‌ش.

1399/04/11 | توسطکامیاب قنبری
8
|