کاملا مطابق با سنت های ادبی بزرگ روسیه.
هم سطح با کتاب «دکتر ژیواگو»، چه از نظر سیاسی و چه از نظر ادبی.
دراماتیک، بی باکانه و با جزئیاتی واضح.
شکم، بیچاره ای ناسپاس است، هیچ وقت لطف های گذشته را به یاد نمی آورد و همیشه فردا، بیشتر و بیشتر می خواهد.
وقتی که در سرما هستی، توقع همدردی از کسی که در گرما است، را نداشته باش.
باید خوشحال باشی که در زندانی. اینجا وقت داری تا به روحت فکر کنی.
در این مطلب قصد داریم به تعدادی از کتاب های کلاسیک کوتاه بپردازیم که انتخاب هایی عالی برای ورود به جهان آثار کلاسیک به شمار می آیند.
نویسندگان پرتعدادی در «ادبیات روسیه» ظهور کرده اند که ایده های ژرف، آثار ادبی و توانایی آن ها در داستان سرایی در طول زمان طنین انداز بوده است.
می توان گفت که هدف اصلی این ژانر، «زندگی بخشیدن به تاریخ» از طریق ساختن داستان هایی درباره ی گذشته یا یک دوره ی تاریخی خاص است.
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
کوتاه، ساده و بی تکلف روایت به غایت ساده و در حداقلترین شکل ممکن از یک روز زندگی در گولاک(اردوگاههای کار اجباری شوروی). شما تو این کتاب نه اثری از ناامیدی میبینید و نه امیدواری، همه چیز به صورت روتین و مشخص به جلو میره. انگار که در عادیترین حالت ممکن همه دارن زندگیشون رو ادامه میدن.
کتاب فوق العاده ای بود وقتی به این فکر میکنم این کتاب در این حد فوق العاده بود پس گولاگ و بخش سرطان چی میتونن باشن امیدوارم زنده باشم و اونا رو هم بخونم
داستانی روان و ساده و دلنشین.ترجمه آقای فرخفال هم خوب بود
این کتاب نخستین بار، در ماه نوامبر سال1962میلادی، در مجله ادبی «نوی میر (دنیای نو)»، در «شوروی پیشین» منتشر شد؛ کتاب دربارهی اردوگاههای کار اجباری، در دههی پنجاه سده بیستم میلادی، در «شوروی پیشین» است، و زندگی یک روز یک زندانی معمولی، با نام «ایوان دنیسویچ شوخوف» را، بازگو میکند؛ انتشار کتاب، رویدادی نامعمول، در تاریخ ادبیات «شوروی» بود، چرا که پیش از آن، هیچ کتابی دربارهی سرکوبیهای دوران «استالین»، منتشر نشده بود؛ سردبیر مجلهی «نوی میر»، مقدمهی کوتاهی، با عنوان «به جای پینوشت» نوشت، تا خوانشگران، برای آنچه تجربه خواهند کرد، آماده باشند؛ کتاب دست کم چهار بار، به «انگلیسی» ترجمه شده است، که ترجمه آخر را، «سولژنیتسن» تأیید کرده است؛ «ایوان دنیسویچ شوخوف»؛ محکوم به حبس، در مجموعه زندانهای «گولاگ»، در «شوروی پیشین»، به جرم جاسوسی برای «آلمانی»ها، پس از به اسارت گرفته شدن در جریان جنگ جهانی دوم میشود؛ او بیگناه است، با اینحال، حکومت او را، به جرم جاسوسی تنبیه میکند؛ او به ده سال زندان محکوم میشود، اما در کتاب تأکید میشود، که بسیاری، هیچگاه آنجا را، ترک نمیکردند؛ در بند آخر گفته میشود، که «شوخوف» دقیقاً ده سال در آنجا میماند – نه بیشتر و نه کمتر؛
یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ را با یک روز از زندگی خودمان مقایسه کردم. تفاوت چندانی نداشتند؛ فقط شکل و نوع بردگی تغییر کرده بود
یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ و کتاب مجمعالجزایر گولاگ از آلکساندر سولژنیتسین، علیه جنایتهای استالین و اتفاقاتی که در گولاگ رخ میداد نوشته شده است. در آثار ادبیاش با بهرهگیری از تجربههای خود، تاریخ سیاسی قرن بیستم کشور شوروی، به ویژه سازوکار سرکوب سازمانیافته را روایت میکند. سولژنیتسین به خاطر نوشتن نامهای در انتقاد از ژوزف استالین سال ۱۹۴۵ توسط سازمان جاسوسی دستگیر و به هشت سال زندان در گولاگ محکوم شد. بنابراین آنچه در این کتاب میخوانید، نویسنده خود از نزدیک تجربه کرده است.
هر پسری که سربازی رفته و مدتی در پادگان زندگی کرده، اتفاقات این روایت رو به خوبی درک میکنه. خانمها هم بهتره بخونن تا با شرایط دوران سربازی پسرها بیشتر آشنا بشن 😀
اردوگاههای کار اجباری ، هرگز با خدمت سربازی یکسان نیست و این مقایسه توهین به میلیونها جان باخته در چنین اردوگاه هایی ست ، جایی که دکتر عطا صفوی در وصفش گفت(حاضر بودم سگی در خیابانهای ایران باشم اما هرگز پام به اینجا نمیرسید... ) پیشنهاد میکنم کتاب ( در ماگادان کسی پیر نمیشود) رو بخوانید تا با آگاهی از تجربه و خاطرات تلخ یک هموطن از اردوگاههای کار اجباری شوروی در زمان استالین عمیقتر و واقع گرایانهتر پیرامون این فجایع تفکر کنید.
یک شاهکار کوچک. داستان یک روز از زندگی دنیسویچ در اردوگاه کار اجباری. ترجمه آقای فرخ فال را خواندم که خوب بود البته سالها قبل و ناشر دیگری.
بنده چند سال پیش ترجمه خانم توزنده جانی را گرفته بودم. با انتشار ترجمه آقای فرح بال، بخش هایی از فصل اول هر دو ترجمه را با ترجمه انگلیسی مقایسه کردم. در کمال تعجب، متوجه خوانش اشتباه خانم توزنده جانی از متن شدم. حتی زمان فعل ها، مثبت یا منفی بودن جملهها و.. از این رو، ترجمه آقای فرح بال توصیه میشود.