یکی از برترین کتاب های زمان معاصر.
دکتر ژیواگو، اثری تأمل برانگیز و چالشی است.
یک داستان حماسی غنی.
آن ها می رفتند، همچنان می رفتند، و هنگامی که سرود ماتم قطع می شد، مانند این بود که در طول مسیرشان صدای پاها، اسب ها و وزش باد شنیده می شود. رهگذران کنار می رفتند تا راه را بر مشایعت کنندگان باز کنند، تاج گل ها را می شمردند و علامت صلیب می کشیدند، کنجکاوان به این گروه می پیوستند و می پرسیدند: «که را به خاک می سپارند؟» جواب می شنیدند: «ژیواگو» - درست، ثواب دارد، برای این مرد دعایی بکنیم - مرد نیست، زن است - چه فرق می کند. خدا بیامرزدش. مراسم خوبی است.
زن بودن، ماجراجویی بزرگی است. دیوانه کردن مردان، عملی قهرمانانه است.
آخرین لحظات به سرعت می گذشت - لحظاتی بودند حساس و بازنگشتنی. «زمین خدا و آنچه را که در بردارد، جهان و تمام موجوداتش.» کشیش، با دست علامت صلیب رسم کرد و یک مشت خاک بر «ماریا نیکلایونا» پاشید. سرود «با ارواح پاکان» را خواندند. بعد حرکت غیرارادی و شتاب آمیز شروع شد. در تابوت را بستند، میخ کوبیدند و در قبر گذاشتند...
در این مطلب قصد داریم به تعدادی از کتاب های کلاسیک کوتاه بپردازیم که انتخاب هایی عالی برای ورود به جهان آثار کلاسیک به شمار می آیند.
آثاری که شروع کننده ی مسیرهای حرفه ایِ درخشانی بودند و در برخی موارد، یک شَبه خالق خود را به شهرت رسانده اند.
بخش زیادی از چیزی که آن را «زندگی طبیعی انسان» می نامیم، از ترس از مرگ و مردگان سرچشمه می گیرد.
می توان گفت که هدف اصلی این ژانر، «زندگی بخشیدن به تاریخ» از طریق ساختن داستان هایی درباره ی گذشته یا یک دوره ی تاریخی خاص است.
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید
همه ی ما شنیده ایم که "کتاب ها ما را به دنیای خود می برند." حالا این را هم اضافه کنیم که تجربه نشان داده کتاب ها گاهی ممکن است باعث شوند عاشق شویم
نشر چشمه رو کی موجود میکنید؟
من دو فصل اول از هر سه ترجمه را مقایسه کردم و به نظرم بهترین ترجمه به ترتیب ترجمه فخام زاده و بعد گلکار و نظریان میباشد و علت اینکه ترجمه فخام زاده بهتره حفظ یکدستی متن و ترجمه زیبای توصیفات شاعرانه کتاب هست
چقدر طرح جلد نشر چشمه زشت هستش ، این دیگه چیه
در رابطه با ترجمه این اثر اگر میخواهی بهترین ترجمه از این اثر رو بخونی :اولویت اول ترجمه نشر چشمه آبتین گلکار و در اولویت دوم میترا نظریان ببینید من با مترجمش (آبتین گلکار )صحبت کردم و گفتن که این اثر سانسوری نشد و خب این اثر چیزی برای سانسور کردن نداره پس متراژ ما برای ترجمهی خوب این اثر این است که چطوری مترجم توانسته آنطور که باید منظور نویسنده برو برسونه و لطفا بیخودی نرید سمت ترجمه نشر نو ترجمه نشر نو و نگاه و بدرقه جاویدان نتوانستند آنطور که باید بدرستی منظور باریس پاسترناک رو برسونن و خب به این دلیل ترجمه نشر نو خیلی معروفه چون ترجمش خیلی روانه😐 خب که چی چون روونه ترجمش خوبه ، نه اولویت اول :نشر چشمه (آبتین گلکار) اولویت دوم: نشر ثالث (میترا نظریان) اگرم خواستید دلیل اینکه میگم ترجمه نشر نو بدا رو میگم
راستی بانو میترا نظریان قراره ترجمه جدیدی از کتاب جنایت و مکافات و برادران کارامازوف بدن برا جنایت و مکافات ترجمه اصغر رستگار و آتش برآب عالی هستن ولی اگه دوست داشتید اون ترجمه اومد اونو بخرید ولی برا برادران کارامازوف فقط اون ترجمه نشر ثالثی که داره میاد (ترجمه میترا نظریان)رو بخرید چون از زبان اصلی و مبدا و بالاخره یه ترجمه از روسی از این کتاب اومده 😴 ولی کاشکی آتش برآب میومد این اثر برادران کارامازوف رو ترجمه میکرد
دلیلش رو بفرمایید
آقای گلکار مترجم خوبی هستن اما بشدت کند کار میکنن وقتی این ترجمه منتشر شده که اکثریت اون دوترجمه رو خوندن
خب حالا با چاپ شدن کتاب نشر چشمه وقتشه دوستان از نظر ترجمه و کیفیت هر سه کتاب نشر نو، چشمه و ثالث رو بررسی کنند و همین جا اطلاع رسانی بشه
با اینکه اولویت من همیشه خرید ترجمه از زبان مبدا هستش اما این بار ترجمه سوسن اردکانی رو خریدم چون ۱۰۰۰ صفحه است و با اینکه قطع بزرگ و رقعی داره اما با بقیه خیلی اختلاف صفحه داره
کوری چشم کابل سایت ترجمه آبتین گلکار از دکتر ژیواگو هم آمد. بسوز و به حرفای مفتت ادامه بده.
مضحک😅با حرفای تو نمیسوزیم ابله
دوستان، طبق اعلام خود نشر و شخص مترجم، ترجمه آقای آبتین گلکار از این کتاب تا پایان پاییز امسال، توسط نشر چشمه منتشر خواهد شد. پیشنهادم اینه که منتظر این ترجمه بمانید
من قبلا یک عنوان کتاب رو(آخرینتزار،نشر ماهی)، با ترجمه خانم نظریان مطالعه کردهبودم که ترجمهی خیلی خوبی داشت ، رو همین حساب <دکتر ژیواگو>رو هم با ترجمهی ایشون مطالعه کردم اما متاسفانه ویراستاری ضعیف این کار به شدت به کلیت اثر ضربه زده.با توجه به اینکه نشر ثالث و خانم نظریان قصد دارن آثار مهمی(برادان کارامازوف، جنایت و مکافاتو...)روترجمه و منتشر کنن امیدوارم با سختگیری بیشتر و بیشتری کار کنن. اما در مورد نشر نو و خانم فخامزاده: فعلا این شانس و فرصت رو نداشتم که این ترجمه رو به طور کامل مطالعه کنم اما در مورد بخش هایی از کتاب که با نشر ثالث مقایسه کردم برتری نسبی رو به نسخه نشر نو میدم (اصلیترین علت این برتری ویراستاری مناسب نشر نو در مقابل ضعف ویراستاری نشر ثالثه).
دوستان انگار بحث ترجمه سر این کتاب خیلی برای دوستان مهمه یه خلاصه از ترجمه بگم. سه ترجمه خوب داره این کتاب : علی اصغر خبره زاده ، پروانه فخام زاده ، میترا نظریان. دور ع خبره زاده رو خط بکشید. میمونه میترا نظریان و پروانه فخام زاده که هر دو از مترجمای زبان روس درجه یک ما هستن. منکر ترجمه خوب میترا نظریان نمیشم ، ولی وسواس و دقت خانوم فخام نژاد واقعا تحسین برانگیزه و زمان خیلی زیادی سر ترجمه این کتاب گذاشت. از نظر کیفیت ترجمه و جلد و کاغذ ، قیمت ، شما بهترین انتخابتون ترجمه فخام زادست. ببینید منتظر ترجمه آقای گلکار نباشید ، چون هممون با کیفیت آشغال جلدای نشر چشمه و قیمتای فضاییشون آشنا هستیم و قطعا اگه این کتابو چشمه بده بیرون بالای ۱ تومن میشه قیمت. اگر واقعا میخواین این کتابو بخونین و کیفیت و قیمت براتون مهمه ، برین سراغ ترجمه فخام زاده ، چون واقعا ترجمه شاهکاریه و با اینکه آقای گلکار هم مترجم کاربلدیه نمیتونه بهتر از خانوم فخام زاده کتاب رو دربیاره.
دوستان طبق گفته خود نشر چشمه ، تا آخر امسال (۱۴۰۳) این کتاب با ترجمه آقای آبتین گلکار منتشر میشود که میدانیم آقای گلکار مترجم بسیار خوبی هستند.
من اطلاع دقیق دارم جناب گلکار بعد از دیدن ترجمه خانم فخام زاده، ضمن تحسین ترجمه مذکور اظهار داشته اند که اگر با ناشر قرارداد نداشتم از ادامه ترجمه این کتاب صرف نظر میکردم.
بله جناب نجفی درست میفرمایید . متاسفانه عده ای دانسته یا ندانسته موجب گمراهی خوانندگان میشوند و در لفافه توصیه میکنند که ترجمههای موجود را نخوانند . ماه به ماه وعده سر خرمن میدهند که ترجمه ای خاص خواهد آمد! ایشان که آب پاکی را ریختند و خوانندگان را به آخر سال حواله دادند!
باید از ناشر که در انتشار ترجمه بسیار حُسن سلیقه به کار بردهاند بسیار تشکر کرد . باید گفت باریس پاسترناک بسیار خوشبخت بوده که رمان جاودانهاش سرانجام به این زیبایی ترجمه و چاپ شده است. کاغذ اعلا، جلد سخت، چاپ نفیس، همراه با نقاشیهای زیبا. حقیقتاً همهٔ نویسندگانی که آثارشان را ترجمه میکنیم همین انتظار را از ما دارند و فقط ناشر است که میتواند چنین انتظاری را برآورده کند یا نکند. ما بیجهت مترجمان و و یراستاران بد را مجرمان ردیف اول میخوانیم. ناشر بیش از همه در قبال ترجمهٔ بد مسئول است و بیش از همه سزاوار تحسین در قبال ترجمههای خوب. با این ترجمهٔ زیبا تمام ترجمههای پیشین این اثر منسوخ خواهند شد، و باید چنین باشد وگرنه چرا باید ده مترجم بنشینند و ترجمه کنند و هر ترجمهٔ نو که به بازار میفرستند بهتر از قبلی نباشد. ولی متأسفانه، چنانکه در ایران مرسوم است، هیچ بعید نیست که فردا ناشری دیگر ترجمهای دیگر از دکتر ژیواگو سفارش بدهد. انتهای نقد فصل نامه مترجم، در ارتباط با ترجمه پروانه فخامزاده. قابل تامل و بررسی است.
یکی دیگر از بخشهای کتاب، ترجمۀ اشعار دکتر ژیواگو است که در پایان داستان آمده است. این اشعار با استادی و به شیوهای ترجمه شده که باید میشد. زیاد پیش میآید که در کتابی شعری وجود دارد و مترجمان هم مًعمولاً بیهوده میکوشند آنها را هرطور شده به شعرترجمه کنند و حاصل تلاش آنها معمولا چیزی نیست جز زبانی پرتکلف و تصنعی که نه شعر است نه نثر. در ترجمهٔ این اشعار خانم فخامزاده کوشیده حس شعر بودن را ایجاد کند و در این کار بیآنکه به ورطۀ تصنع بیفتد موفق بوده است. ایشان مراقب بودهاند که دنبال وزن و قافیه نروند و خواننده را متوقّع نکنند، در عین حال با نوع کلماتی که انتخاب کردهاند و نیز با بازی نحوی با ترتیب ارکان جمله و تقطیع ابیات وزنی طبیعی و دلنشین ایجاد کردهاند. قسمتی از نقد فصلنامه مترجم.
. ترجمۀ پروانه فخامزاده از رمان دکتر ژیواگو که ازاصل روسی آن صورت گرفته ترجمهای است به راستی پاکیزه. خواننده آن را بیدغدغه و بالذت میخواند، زبان آن قدرت فارسی را به نمایش میگذارد و روح پاسترناک هم از اینکه اثرش اینگونه به فارسی ترجمه شده قطعاً شاد است. باریس پاسترناک به دلیل پیشینهای که در شعر دارد در دکتر ژیواگو غالباً زبانی شاعرانه و تغزلی و استعاری به کار میگیرد. ساختارهایش بسیار متنوع است. گاه جمله را با توصیفی عینی آغاز میکند و در ادامهٔ همان جمله، توصیفی ذهنی میآورد و روایت و تاریخ و تأملات فلسفی را به هم میآمیزد. توصیفات حسی او به دلیل همان صبغهٔ شاعرانهاش بسیارقدرتمند است و طبیعت غالباً استعارهای از احوال درون اوست، ازجمله کلمهٔ »طوفان« که مکرر در داستان تکرار میشود به طوفان جنگ، طوفان انقلاب و طوفان احساسات بشری اشاره دارد. جملههای پاسترناک گاه مضامینی فلسفی در زمینهٔ عشق و تقدیر و مرگ و تاریخ دارند و پیچیده و انتزاعی و چندلایهاند. چالشی که مترجم با آن روبهرو بوده این است که بین عمق فلسفی، لحن تغزلی و سیالیت روایی داستان توازن برقرار کند به نحوی که جذابیت زبان داستان برای خواننده از دست نرود و در این کار به راستی موفق بوده است. زبان ترجمه روان، ساده، موجز، خلاق و شاعرانه است و انسجام منطقی و روایی قدرتمندی دار د. ابهت نویسنده مترجم را مرعوب نکرده و فارسی، بی هیچ لکنت و ضعف و دستاندازی، چنان در متن ترجمه به کار گرفته شده که گویی متنی ادبی و تألیفی است. این نقد فصل نامه مترجم که مرجعی تخصصی است، از ترجمه پروانه فخامزاده است.
سلام رفقا من با آقای گلکار صحبت کردم طبق حرف خودشون کتاب با نشر چشمه آذر ماه ۱۴۰۳ منتشر میشه صبر کنید ارزش داره
بعد ۲ ۳ ماه تمومش کردم؛کتاب روونی نیس که پشت هم بخونید زود تموم شه، برا من یجاهاییش کشش زیادی داش و یجاهایی هم کسل کننده؛من بینش چن روز فاصله میزاشتم تا دوباره بخونمش، اما در کل ارزش خوندن نسبتاً بالایی داره و دید خوبی در مورد اواخر امپراتوری روسیه ،انقلاب روسیه و تحولات بعدش، زندگی مردم و تغییراتو تحولاتشون از طریق یوری(و بقیه) بهتون میده؛ ضمناً من ترجمه سوسن اردکانی از انتشارات بدرقه جاویدانو خوندم که خیلی خوب و روون بود،بجز رعایت نکردن علائم نگارشی تو بعضی جاها ایرادی نداش
مطئمن باشید کیفیت و چاپ نشر چشمه قابل مقایسه با نشر نو نیست و کتابهای نشر نو با ترجمههای نسبتا" خوب و چاپ و صحافی بهتری به چاپ میرسند .
آقا دمیرحسین محمدی شما خوبی داداش شما خوبی باشعور..حالا حرص نخور منتظر باش این جمعه بالاخره میآید😄
منتظرم کابل سایت به کوری چشمت.
خیلی وقته منتظر ترجمه آقای گلکار هستم اما نمیدونم چرا آنقدر طولش میده