1. خانه
  2. /
  3. کتاب دکتر ژیواگو

کتاب دکتر ژیواگو

7 ناشر این کتاب را منتشر کرده‌اند
3.13 از 8 رأی

کتاب دکتر ژیواگو

Doctor Zhivago
٪5
850000
807500
4.63 از 8 رأی

کتاب دکتر ژیواگو(2جلدی)

Doctor Zhivago
٪15
880000
748000
3.5 از 13 رأی

کتاب دکتر ژیواگو

Doctor Zhivago
٪5
585000
555750
پیشنهاد ویژه
3 از 2 رأی

کتاب دکتر ژیواگو

Doctor Zhivago
٪30
700000
490000
3.75 از 4 رأی

کتاب دکتر ژیواگو

Doctor Zhivago
ناموجود
690000
4.33 از 3 رأی

کتاب دکتر ژیواگو

Doctor Zhivago
ناموجود
135000
2 از 2 رأی

کتاب دکتر ژیواگو (2 جلدی)

Doctor Zhivago
انتشارات: نظاره
ناموجود
220000
معرفی کتاب دکتر ژیواگو
رمان دکتر ژیواگو حماسی که به تأثیرات انقلاب روسیه و عواقب آن بر خانواده ای بورژوا و ثروتمند می پردازد، تا سال 1987 در اتحاد جماهیر شوروی اجازه ی چاپ نداشت. یکی از نتایج انتشار رمان دکتر ژیواگو در کشورهای غربی، طرد شدن همه جانبه ی بوریس پاسترناک توسط مقامات شوروی بود. زمانی که پاسترناک در سال 1958 برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات شد، به اجبار، از پذیرفتن آن امتناع کرد. گرچه کتاب، خیلی زود به یکی از پرفروش ترین آثار داستانی در سراسر دنیا تبدیل گردید. دکتر یوری ژیواگو، من دیگر خود نویسنده، شاعر، فیلسوف و پزشکی است که زندگی اش به واسطه ی جنگ و البته عشقش به لارا، همسر یک انقلابی، مختل شده است. سرشت ظریف و هنرمندانه ی ژیواگو، از او در برابر بی رحمی و خشونت بلشویک ها، انسانی بسیار آسیب پذیر ساخته است. اشعار این شخصیت به یاد ماندنی، جزء زیباترین قسمت های رمان دکتر ژیواگو جذاب و خاطره ساز است.
درباره بوریس پاسترناک
درباره بوریس پاسترناک
بوریس پاسترناک، زاده ی 10 فوریه ی 1890 و درگذشته ی 30 می 1960، از شاعران و نویسندگان روس بود که موفق به دریافت جوایز ادبی مختلفی شد. شهرت وی در بیرون از روسیه بیشتر به خاطر رمان دکتر ژیواگو است ولی شهرت او در خود روسیه بیشتر به عنوان یک شاعر است.در فوریه ی ۱۸۹۰ در خانواده ی «لئونید لسیپویچ پاسترناک»، آکادمیسین نقاشی، استاد دانشکده ی نقاشی، معماری و مجسمه سازی، و «رزا ایزیدرونا کاوفمان»، پیانیست مشهور، پسری متولد شد که نامش را باریس (بوریس) گذاشتند. بوریس در سال ۱۹۰۶ تحصیلات متوسطه را به پایان رسانید و در سال ۱۹۰۹ برای تحصیل فلسفه وارد دانشکده ی فلسفه و تاریخ دانشگاه مسکو شد. در سال ۱۹۱۲ برای تکمیل دانش فلسفی راهی ماربورگ آلمان شد. یک سال بعد، پاسترناک به فلسفه بی علاقه شده و فعالیت ادبی خود را آغاز می کند. آشنایی او با نمایندگان برجسته ی نمادگرایی و فوتوریسم، از جمله ولادیمیر مایاکوفسکی زمینه ساز چاپ پنج شعر در سال نامه «لیریکا» می شود. از سال ۱۹۱۴ که اولین کتاب شعر پاسترناک به نام «توأمان در ابرها» چاپ شد تا ۱۹۳۱ که وی از مسکو به قفقاز مهاجرت کرد، بیش از ده مجموعه شعر توسط وی منشر شد که این قضیه باعث گردید تا در اولین کنگره ی نویسندگان در سال۱۹۳۴، پاسترناک، بزرگ ترین شاعر معاصر روس معرفی گردد. البته به دلیل خودداری او از محدود شدن به موضوع های کارگری، این تمجیدها خیلی زود جای خود را به انتقادهایی تند می دهد. در همین سال پاسترناک با زیناییدا «نیکلایونا نیگاوز» ازدواج می کند.در سال ۱۹۴۱، با آغاز جنگ جهانی دوم پاسترناک به شهر چیستاپل نقل مکان می کند. در این زمان به نوشتن اشعار میهن پرستانه مثل «قصه ترسناک» و «پاسگاه مرزی» می پردازد و به عنوان خبرنگار نظامی داوطلبانه به جبهه اعزام می شود. در سال ۱۹۴۶ پاسترناک کار بر روی شاهکار خود یعنی رمان دکتر ژیواگو را آغاز می کند. این کتاب در سال ۱۹۵۷ در ایتالیا چاپ می شود و باعث می شود که جایزه ی نوبل ادبیات در سال ۱۹۵۸ نصیب پاسترناک شود، هرچند به دلیل واکنش تند حکومت، وی از بیم طرد شدن از میهن، از دریافت جایزه ی نوبل خودداری می کند.در تاریخ ۳۰ مه ۱۹۶۰ بوریس لئانیدویچ پاسترناک در اثر سرطان ریه در پردلکینا چشم از جهان فروبست.بوریس پاسترناک، زاده ی 10 فوریه ی 1890 و درگذشته ی 30 می 1960، از شاعران و نویسندگان روس بود که موفق به دریافت جوایز ادبی مختلفی شد. شهرت وی در بیرون از روسیه بیشتر به خاطر رمان دکتر ژیواگو است ولی شهرت او در خود روسیه بیشتر به عنوان یک شاعر است.در فوریه ی ۱۸۹۰ در خانواده ی «لئونید لسیپویچ پاسترناک»، آکادمیسین نقاشی، استاد دانشکده ی نقاشی، معماری و مجسمه سازی، و «رزا ایزیدرونا کاوفمان»، پیانیست مشهور، پسری متولد شد که نامش را باریس (بوریس) گذاشتند. بوریس در سال ۱۹۰۶ تحصیلات متوسطه را به پایان رسانید و در سال ۱۹۰۹ برای تحصیل فلسفه وارد دانشکده ی فلسفه و تاریخ دانشگاه مسکو شد. در سال ۱۹۱۲ برای تکمیل دانش فلسفی راهی ماربورگ آلمان شد. یک سال بعد، پاسترناک به فلسفه بی علاقه شده و فعالیت ادبی خود را آغاز می کند. آشنایی او با نمایندگان برجسته ی نمادگرایی و فوتوریسم، از جمله ولادیمیر مایاکوفسکی زمینه ساز چاپ پنج شعر در سال نامه «لیریکا» می شود. از سال ۱۹۱۴ که اولین کتاب شعر پاسترناک به نام «توأمان در ابرها» چاپ شد تا ۱۹۳۱ که وی از مسکو به قفقاز مهاجرت کرد، بیش از ده مجموعه شعر توسط وی منشر شد که این قضیه باعث گردید تا در اولین کنگره ی نویسندگان در سال۱۹۳۴، پاسترناک، بزرگ ترین شاعر معاصر روس معرفی گردد. البته به دلیل خودداری او از محدود شدن به موضوع های کارگری، این تمجیدها خیلی زود جای خود را به انتقادهایی تند می دهد. در همین سال پاسترناک با زیناییدا «نیکلایونا نیگاوز» ازدواج می کند.در سال ۱۹۴۱، با آغاز جنگ جهانی دوم پاسترناک به شهر چیستاپل نقل مکان می کند. در این زمان به نوشتن اشعار میهن پرستانه مثل «قصه ترسناک» و «پاسگاه مرزی» می پردازد و به عنوان خبرنگار نظامی داوطلبانه به جبهه اعزام می شود. در سال ۱۹۴۶ پاسترناک کار بر روی شاهکار خود یعنی رمان دکتر ژیواگو را آغاز می کند. این کتاب در سال ۱۹۵۷ در ایتالیا چاپ می شود
ویژگی های کتاب دکتر ژیواگو
  • برنده ی جایزه ی بانکارلا سال 1958
  • بوریس پاسترناک برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات سال 1958
  • فیلمی با همین نام و بر اساس این کتاب در سال 1965 ساخته شده است.
نکوداشت های کتاب دکتر ژیواگو

یکی از برترین کتاب های زمان معاصر.

New Yorker

دکتر ژیواگو، اثری تأمل برانگیز و چالشی است.

Times Literary Supplement

یک داستان حماسی غنی.

New York Journal of Books
قسمت هایی از کتاب دکتر ژیواگو

آن ها می رفتند، همچنان می رفتند، و هنگامی که سرود ماتم قطع می شد، مانند این بود که در طول مسیرشان صدای پاها، اسب ها و وزش باد شنیده می شود. رهگذران کنار می رفتند تا راه را بر مشایعت کنندگان باز کنند، تاج گل ها را می شمردند و علامت صلیب می کشیدند، کنجکاوان به این گروه می پیوستند و می پرسیدند: «که را به خاک می سپارند؟» جواب می شنیدند: «ژیواگو» - درست، ثواب دارد، برای این مرد دعایی بکنیم - مرد نیست، زن است - چه فرق می کند. خدا بیامرزدش. مراسم خوبی است.

زن بودن، ماجراجویی بزرگی است. دیوانه کردن مردان، عملی قهرمانانه است.

آخرین لحظات به سرعت می گذشت - لحظاتی بودند حساس و بازنگشتنی. «زمین خدا و آنچه را که در بردارد، جهان و تمام موجوداتش.» کشیش، با دست علامت صلیب رسم کرد و یک مشت خاک بر «ماریا نیکلایونا» پاشید. سرود «با ارواح پاکان» را خواندند. بعد حرکت غیرارادی و شتاب آمیز شروع شد. در تابوت را بستند، میخ کوبیدند و در قبر گذاشتند...

مقالات مرتبط با کتاب دکتر ژیواگو
آشنایی با «بوریس پاسترناک»، خالق کتاب «دکتر ژیواگو»
آشنایی با «بوریس پاسترناک»، خالق کتاب «دکتر ژیواگو»
ادامه مقاله
آثار کلاسیک کوتاه، فرصتی برای آشتی با کتاب خواندن
آثار کلاسیک کوتاه، فرصتی برای آشتی با کتاب خواندن

در این مطلب قصد داریم به تعدادی از کتاب های کلاسیک کوتاه بپردازیم که انتخاب هایی عالی برای ورود به جهان آثار کلاسیک به شمار می آیند.

برترین رمان های نخست نویسندگان برجسته
برترین رمان های نخست نویسندگان برجسته

آثاری که شروع کننده ی مسیرهای حرفه ایِ درخشانی بودند و در برخی موارد، یک شَبه خالق خود را به شهرت رسانده اند.

«وحشت» چگونه پس از جنگ جهانی اول تغییر کرد
«وحشت» چگونه پس از جنگ جهانی اول تغییر کرد

بخش زیادی از چیزی که آن را «زندگی طبیعی انسان» می نامیم، از ترس از مرگ و مردگان سرچشمه می گیرد.

آینه ی تمام نمای زندگی بشر در ادبیات تاریخی
آینه ی تمام نمای زندگی بشر در ادبیات تاریخی

می توان گفت که هدف اصلی این ژانر، «زندگی بخشیدن به تاریخ» از طریق ساختن داستان هایی درباره ی گذشته یا یک دوره ی تاریخی خاص است.

آثار کلاسیک، پنجره ای رو به میراث و گذشته ی بشر
آثار کلاسیک، پنجره ای رو به میراث و گذشته ی بشر

وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند

5 دلیل برای خواندن رمان‌های عاشقانه‌‌ و تأثیر آن بر زندگی
5 دلیل برای خواندن رمان‌های عاشقانه‌‌ و تأثیر آن بر زندگی

اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید

چرا رمان های عاشقانه‌ی کلاسیک می خوانیم
چرا رمان های عاشقانه‌ی کلاسیک می خوانیم

همه ی ما شنیده ایم که "کتاب ها ما را به دنیای خود می برند." حالا این را هم اضافه کنیم که تجربه نشان داده کتاب ها گاهی ممکن است باعث شوند عاشق شویم

نظر کاربران در مورد "کتاب دکتر ژیواگو"
66 نظر تا این لحظه ثبت شده است

نشر چشمه رو کی موجود میکنید؟

1403/10/03 | توسطمهسا ملکی
0
|

من دو فصل اول از هر سه ترجمه را مقایسه کردم و به نظرم بهترین ترجمه به ترتیب ترجمه فخام زاده و بعد گلکار و نظریان می‌باشد و علت اینکه ترجمه فخام زاده بهتره حفظ یکدستی متن و ترجمه زیبای توصیفات شاعرانه کتاب هست

1403/10/03 | توسطرضا شاپوری
3
|

چقدر طرح جلد نشر چشمه زشت هستش ، این دیگه چیه

1403/10/02 | توسطمیترا - کاربر سایت
10
|

در رابطه با ترجمه این اثر اگر میخواهی بهترین ترجمه از این اثر رو بخونی :اولویت اول ترجمه نشر چشمه آبتین گلکار و در اولویت دوم میترا نظریان ببینید من با مترجمش (آبتین گلکار )صحبت کردم و گفتن که این اثر سانسوری نشد و خب این اثر چیزی برای سانسور کردن نداره پس متراژ ما برای ترجمه‌ی خوب این اثر این است که چطوری مترجم توانسته آنطور که باید منظور نویسنده برو برسونه و لطفا بیخودی نرید سمت ترجمه نشر نو ترجمه نشر نو و نگاه و بدرقه جاویدان نتوانستند آنطور که باید بدرستی منظور باریس پاسترناک رو برسونن و خب به این دلیل ترجمه نشر نو خیلی معروفه چون ترجمش خیلی روانه😐 خب که چی چون روونه ترجمش خوبه ، نه اولویت اول :نشر چشمه (آبتین گلکار) اولویت دوم: نشر ثالث (میترا نظریان) اگرم خواستید دلیل اینکه میگم ترجمه نشر نو بدا رو میگم

1403/10/01 | توسطارشیا - کاربر سایت
6
|
پاسخ ها

راستی بانو میترا نظریان قراره ترجمه جدیدی از کتاب جنایت و مکافات و برادران کارامازوف بدن برا جنایت و مکافات ترجمه اصغر رستگار و آتش برآب عالی هستن ولی اگه دوست داشتید اون ترجمه اومد اونو بخرید ولی برا برادران کارامازوف فقط اون ترجمه نشر ثالثی که داره میاد (ترجمه میترا نظریان)رو بخرید چون از زبان اصلی و مبدا و بالاخره یه ترجمه از روسی از این کتاب اومده 😴 ولی کاشکی آتش برآب میومد این اثر برادران کارامازوف رو ترجمه میکرد

1403/10/03|توسطارشیا - کاربر سایت
0

دلیلش رو بفرمایید

1403/10/03|توسطکاربر سایت
0

آقای گلکار مترجم خوبی هستن اما بشدت کند کار میکنن وقتی این ترجمه منتشر شده که اکثریت اون دوترجمه رو خوندن

1403/09/30 | توسطNobody
3
|

خب حالا با چاپ شدن کتاب نشر چشمه وقتشه دوستان از نظر ترجمه و کیفیت هر سه کتاب نشر نو، چشمه و ثالث رو بررسی کنند و همین جا اطلاع رسانی بشه

1403/09/30 | توسطکاربر سایت
4
|

با اینکه اولویت من همیشه خرید ترجمه از زبان مبدا هستش اما این بار ترجمه سوسن اردکانی رو خریدم چون ۱۰۰۰ صفحه است و با اینکه قطع بزرگ و رقعی داره اما با بقیه خیلی اختلاف صفحه داره

1403/09/30 | توسطمعین - کاربر سایت
1
|

کوری چشم کابل سایت ترجمه آبتین گلکار از دکتر ژیواگو هم آمد. بسوز و به حرفای مفتت ادامه بده.

1403/09/25 | توسطامیرحسین محمدی
4
|
پاسخ ها

مضحک😅با حرفای تو نمیسوزیم ابله

1403/09/28|توسطکاربر سایت
1

دوستان، طبق اعلام خود نشر و شخص مترجم، ترجمه آقای آبتین گلکار از این کتاب تا پایان پاییز امسال، توسط نشر چشمه منتشر خواهد شد. پیشنهادم اینه که منتظر این ترجمه بمانید

1403/09/16 | توسطپریسا احدی
4
|

من قبلا یک عنوان کتاب رو(آخرین‌تزار،نشر ماهی)، با ترجمه خانم نظریان مطالعه کرده‌بودم که ترجمه‌ی خیلی خوبی داشت ، رو همین حساب <دکتر ژیواگو>رو هم با ترجمه‌ی ایشون مطالعه کردم اما متاسفانه ویراستاری ضعیف این کار به شدت به کلیت اثر ضربه زده.با توجه به اینکه نشر ثالث و خانم نظریان قصد دارن آثار مهمی(برادان کارامازوف، جنایت و مکافات‌و...)روترجمه و منتشر کنن امیدوارم با سختگیری بیشتر و بیشتری کار کنن. اما در مورد نشر نو و خانم فخام‌زاده: فعلا این شانس و فرصت رو نداشتم که این ترجمه رو به طور کامل مطالعه کنم اما در مورد بخش هایی از کتاب که با نشر ثالث مقایسه کردم برتری نسبی رو به نسخه نشر نو میدم (اصلی‌ترین علت این برتری ویراستاری مناسب نشر نو در مقابل ضعف ویراستاری نشر ثالثه).

1403/09/11 | توسطآلیوشا کارامازوف - کاربر سایت
4
|

دوستان انگار بحث ترجمه سر این کتاب خیلی برای دوستان مهمه یه خلاصه از ترجمه بگم. سه ترجمه خوب داره این کتاب : علی اصغر خبره زاده ، پروانه فخام زاده ، میترا نظریان. دور ع خبره زاده رو خط بکشید. میمونه میترا نظریان و پروانه فخام زاده که هر دو از مترجمای زبان روس درجه یک ما هستن. منکر ترجمه خوب میترا نظریان نمیشم ، ولی وسواس و دقت خانوم فخام نژاد واقعا تحسین برانگیزه و زمان خیلی زیادی سر ترجمه این کتاب گذاشت. از نظر کیفیت ترجمه و جلد و کاغذ ، قیمت ، شما بهترین انتخابتون ترجمه فخام زادست. ببینید منتظر ترجمه آقای گلکار نباشید ، چون هممون با کیفیت آشغال جلدای نشر چشمه و قیمتای فضاییشون آشنا هستیم و قطعا اگه این کتابو چشمه بده بیرون بالای ۱ تومن میشه قیمت. اگر واقعا میخواین این کتابو بخونین و کیفیت و قیمت براتون مهمه ، برین سراغ ترجمه فخام زاده ، چون واقعا ترجمه شاهکاریه و با اینکه آقای گلکار هم مترجم کاربلدیه نمیتونه بهتر از خانوم فخام زاده کتاب رو دربیاره‌.

1403/08/29 | توسطکاربر سایت
7
|

دوستان طبق گفته خود نشر چشمه ، تا آخر امسال (۱۴۰۳) این کتاب با ترجمه آقای آبتین گلکار منتشر میشود که می‌دانیم آقای گلکار مترجم بسیار خوبی هستند.

1403/08/04 | توسطپریسا احدی
6
|
پاسخ ها

من اطلاع دقیق دارم جناب گلکار بعد از دیدن ترجمه خانم فخام زاده، ضمن تحسین ترجمه مذکور اظهار داشته اند که اگر با ناشر قرارداد نداشتم از ادامه ترجمه این کتاب صرف نظر میکردم.

1403/08/06|توسطعباس نجفی
5

بله جناب نجفی درست میفرمایید . متاسفانه عده ای دانسته یا ندانسته موجب گمراهی خوانندگان می‌شوند و در لفافه توصیه می‌کنند که ترجمه‌های موجود را نخوانند . ماه به ماه وعده سر خرمن می‌دهند که ترجمه ای خاص خواهد آمد! ایشان که آب پاکی را ریختند و خوانندگان را به آخر سال حواله دادند!

1403/08/09|توسطکاربر سایت
3

باید از ناشر که در انتشار ترجمه بسیار حُسن سلیقه به کار برده‌اند بسیار تشکر کرد . باید گفت باریس پاسترناک بسیار خوشبخت بوده که رمان جاودانه‌اش سرانجام به این زیبایی ترجمه و چاپ شده است. کاغذ اعلا، جلد سخت، چاپ نفیس، همراه با نقاشی‌های زیبا. حقیقتاً همهٔ نویسندگانی که آثارشان را ترجمه می‌کنیم همین انتظار را از ما دارند و فقط ناشر است که می‌تواند چنین انتظاری را برآورده کند یا نکند. ما بی‌جهت مترجمان و و یراستاران بد را مجرمان ردیف اول می‌خوانیم. ناشر بیش از همه در قبال ترجمهٔ بد مسئول است و بیش از همه سزاوار تحسین در قبال ترجمه‌های خوب. با این ترجمهٔ زیبا تمام ترجمه‌های پیشین این اثر منسوخ خواهند شد، و باید چنین باشد وگرنه چرا باید ده مترجم بنشینند و ترجمه کنند و هر ترجمهٔ نو که به بازار می‌فرستند بهتر از قبلی نباشد. ولی متأسفانه، چنانکه در ایران مرسوم است، هیچ بعید نیست که فردا ناشری دیگر ترجمه‌ای دیگر از دکتر ژیواگو سفارش بدهد. انتهای نقد فصل نامه مترجم، در ارتباط با ترجمه پروانه فخام‌زاده. قابل تامل و بررسی است.

1403/07/15 | توسطمهین - کاربر سایت
12
|

یکی دیگر از بخش‌های کتاب، ترجمۀ اشعار دکتر ژیواگو است که در پایان داستان آمده است. این اشعار با استادی و به شیوه‌ای ترجمه شده که باید می‌شد. زیاد پیش می‌آید که در کتابی شعری وجود دارد و مترجمان هم مًعمولاً بیهوده می‌کوشند آنها را هرطور شده به شعرترجمه کنند و حاصل تلاش آنها معمولا چیزی نیست جز زبانی پرتکلف و تصنعی که نه شعر است نه نثر. در ترجمهٔ این اشعار خانم فخام‌زاده کوشیده حس شعر بودن را ایجاد کند و در این کار بی‌آنکه به ورطۀ تصنع بیفتد موفق بوده است. ایشان مراقب بوده‌اند که دنبال وزن و قافیه نروند و خواننده را متوقّع نکنند، در عین حال با نوع کلماتی که انتخاب کرده‌اند و نیز با بازی نحوی با ترتیب ارکان جمله و تقطیع ابیات وزنی طبیعی و دلنشین ایجاد کرده‌اند. قسمتی از نقد فصلنامه مترجم.

1403/07/15 | توسطمهین - کاربر سایت
5
|

. ترجمۀ پروانه فخامزاده از رمان دکتر ژیواگو که ازاصل روسی آن صورت گرفته ترجمه‌ای است به راستی پاکیزه. خواننده آن را بی‌دغدغه و بالذت می‌خواند، زبان آن قدرت فارسی را به نمایش می‌گذارد و روح پاسترناک هم از اینکه اثرش اینگونه به فارسی ترجمه شده قطعاً شاد است. باریس پاسترناک به دلیل پیشینه‌ای که در شعر دارد در دکتر ژیواگو غالباً زبانی شاعرانه و تغزلی و استعاری به کار می‌گیرد. ساختارهایش بسیار متنوع است. گاه جمله را با توصیفی عینی آغاز می‌کند و در ادامهٔ همان جمله، توصیفی ذهنی می‌آورد و روایت و تاریخ و تأملات فلسفی را به هم می‌آمیزد. توصیفات حسی او به دلیل همان صبغهٔ شاعرانه‌اش بسیارقدرتمند است و طبیعت غالباً استعاره‌ای از احوال درون اوست، ازجمله کلمهٔ »طوفان« که مکرر در داستان تکرار می‌شود به طوفان جنگ، طوفان انقلاب و طوفان احساسات بشری اشاره دارد. جمله‌های پاسترناک گاه مضامینی فلسفی در زمینهٔ عشق و تقدیر و مرگ و تاریخ دارند و پیچیده و انتزاعی و چندلایه‌اند. چالشی که مترجم با آن روبه‌رو بوده این است که بین عمق فلسفی، لحن تغزلی و سیالیت روایی داستان توازن برقرار کند به نحوی که جذابیت زبان داستان برای خواننده از دست نرود و در این کار به راستی موفق بوده است. زبان ترجمه روان، ساده، موجز، خلاق و شاعرانه است و انسجام منطقی و روایی قدرتمندی دار د. ابهت نویسنده مترجم را مرعوب نکرده و فارسی، بی هیچ لکنت و ضعف و دست‌اندازی، چنان در متن ترجمه به کار گرفته شده که گویی متنی ادبی و تألیفی است. این نقد فصل نامه مترجم که مرجعی تخصصی است، از ترجمه پروانه فخام‌زاده است.

1403/07/15 | توسطمهین - کاربر سایت
6
|

سلام رفقا من با آقای گلکار صحبت کردم طبق حرف خودشون کتاب با نشر چشمه آذر ماه ۱۴۰۳ منتشر میشه صبر کنید ارزش داره

1403/07/15 | توسطرضا مادریدیستا - کاربر سایت
4
|

بعد ۲ ۳ ماه تمومش کردم؛کتاب روونی نیس که پشت هم بخونید زود تموم شه، برا من یجاهاییش کشش زیادی داش و یجاهایی هم کسل کننده؛من بینش چن روز فاصله میزاشتم تا دوباره بخونمش، اما در کل ارزش خوندن نسبتاً بالایی داره و دید خوبی در مورد اواخر امپراتوری روسیه ،انقلاب روسیه و تحولات بعدش، زندگی مردم و تغییراتو تحولاتشون از طریق یوری(و بقیه) بهتون میده؛ ضمناً من ترجمه سوسن اردکانی از انتشارات بدرقه جاویدانو خوندم که خیلی خوب و روون بود،بجز رعایت نکردن علائم نگارشی تو بعضی جاها ایرادی نداش

1403/07/14 | توسطامیر - کاربر سایت
2
|

مطئمن باشید کیفیت و چاپ نشر چشمه قابل مقایسه با نشر نو نیست و کتاب‌های نشر نو با ترجمه‌های نسبتا" خوب و چاپ و صحافی بهتری به چاپ می‌رسند .

1403/07/01 | توسطعلی باقری
4
|

آقا دمیرحسین محمدی شما خوبی داداش شما خوبی باشعور..حالا حرص نخور منتظر باش این جمعه بالاخره می‌آید😄

1403/06/19 | توسطکاربر سایت
0
|
پاسخ ها

منتظرم کابل سایت به کوری چشمت.

1403/09/24|توسطامیرحسین محمدی
2

خیلی وقته منتظر ترجمه آقای گلکار هستم اما نمی‌دونم چرا آنقدر طولش میده

1403/06/13 | توسطمیترا صالحی - کاربر سایت
3
|