بولگاکف پایبند به اصول ادبیات کلاسیک، معتقد بود ادبیات شوروی بدون بهره گیری از ادبیات کلاسیک روسیه، رشد و شکوفایی شایسته ای نخواهد داشت. او در عین وابستگی به سنت ها، نقش بزرگی در ورود مدرنیته به ادبیات نوین روسیه ایفا کرد. بولگاکف رمز توسعه و پیشرفت کشور را حضور روشنفکران در تمام عرصه ها می دانست. او در آثارش از ژانرها و سبک های روایی گوناگون بهره می گرفت و توانایی عجیبش در تبدیل حقایق تلخ به داستان های طنز تلخ زبانزد بود.
این کتاب شامل 9 داستان کوتاه است که در نیمه نخست دهه 1920، یعنی اوایل فعالیت ادبی بولگاکوف، نوشته شده اند. علاوه بر آنها دو سند نیز به قلم نویسنده بزرگ در کتاب گنجانده شده است: یکی نامه جسورانه یی است که بولگاکوف مستقیما به استالین نوشته و در آن تقاضا کرده بود به علت عدم امکان انتشار و اجرای آثارش به او اجازه مهاجرت از شوروی داده شود.
در این گفت وگو بولگاکف محدودیت های خود را بیان کرد و گفت که یک نویسنده روسی به سختی می تواند خارج از وطنش به فعالیت بپردازد و این گونه شد که اجازه ادامه کار آزادانه به او داده شد و سبب شد این نویسنده فعالیت های هنری خود را ادامه دهد. بولگاکف در بخشی از زند گینامه خود نوشته بود که هیچ گاه قصد ارسال این نامه را نداشته است.
نویسندگان پرتعدادی در «ادبیات روسیه» ظهور کرده اند که ایده های ژرف، آثار ادبی و توانایی آن ها در داستان سرایی در طول زمان طنین انداز بوده است.
در این مطلب، نکاتی ارزشمند را درباره ی چگونگی نوشتن داستان های کوتاه خوب با هم می خوانیم
درست است که بسیاری از آثار کلاسیک ادبیات روسیه، داستان هایی تاریک و سرشار از ترس به خاطر سیاهی های روح انسان هستند، اما شاهکار جاودان «میخائیل بولگاکف»، با آن ها کاملاً متفاوت است.
اگر میخواید شروع به خواندن آثار بولگاکف کنید کتاب خوبی است. اما اگر دیگر آثار این نویسنده را خواندید، با نخواندن این کتاب چیز خاصی رو از دست نمیدید.
داستانهای کوتاهی که در فضای کمونیستی رخ میده
از بولگاکف بعید بود
چکار کنه بیچاره میخواست نون بخوره