نیم ساعتی از رفتن هدایت به بانک گذشته بود که در کافه باز شد و یه خانم سی وپنج ساله شبیه عکس سیاه وسفید اوا گاردنر، هنرپیشه ی معروف امریکایی، با یه پوشش ساده اما هوشمندانه _ می دونست تو هوای گرم باید لباس های یاسی و آبی کمرنگ بپوشه و سایه های ملایم و خنثی با ته رنگ گلی بزنه _ وارد شد و سلام کرد. محو چهره ش شدم، با اینکه الآن فکر می کنم چشم هاش زیادی برای صورتش ریز بودن و زاویه ی عجیب وغریبی داشتن و گونه هاش هم زیادی بالا بودن و صورتشو مربعی شکل کرده بودن و لب پایینش هم خیلی پرتر از لب بالا بود و اصلا شبیه اوا گاردنر نبود.
نیلس هاو برای رویا نوشت:
رویای عزیز، چند وقت پیش دیدم متخصصان بیهوشی دربارۀ صعود کیهانی بحث می کنند. متخصصان بیهوشی توی آسانسور، دربارۀ صعود کیهانی حرف می زدند وقتی بیمارها، به همراه یا بدون خانواده هایشان، نشسته بودند توی تاکسی.
رویای عزیز، جهان صدمیلیارد کهکشان دارد. اگر فقط در یک میلیونیوم این سیاره ها تمدن های احساس وجود داشت، ما از تنهایی دور بودیم.