یک داستان جذاب و معمایی درباره ی خانواده و عشق.
پاموک، یکی از برترین داستان سرایان عصر ما است.
کتابی که ویژگی های نگارش نویسنده را قانون خود قرار داده است.
وقتی صاحب خانه مسن و دنیادیده متوجه شد مدتی است تقویم را نگاه می کنم آمد کنارم. از او پرسیدم این نقاشی چیست. گفت صحنه ای از شاهنامه است که در آن رستم پس از کشتن سهراب او را در آغوش گرفته. در نگاهش غروری بود که می گفت «چه طور نمی دانید؟» فکر کردم ایرانی ها مثل ما ترک ها نیستند که به خاطر گرایش به غرب شاعران و افسانه های قدیمی شان را فراموش کرده باشند.
اگر برایتان جالب است فردا شما را ببرند کاخ گلستان. این نقاشی هم از آن جاست. نسخه های دست نویس مصور و کتاب های قدیمی زیادی آن جا هست. در آخرین عصر اقامتم در تهران مراد مرا به کاخ گلستان برد. باغی بزرگ و کاخی کوچک در بین درختان دیدم که مرا به یاد کاخ ایهلامور که نزدیک داروخانه پدرم بود انداخت.
پس با این حساب درحق تو پدری نکرده، خب تو هم برای خودت پدری دیگر پیدا کن. در این ممکلت بابا زیاد است، دولت بابا، خداوند بابا، پاشا بابا، مافیا بابا در این جا هیچ کس بدون بابا نمی ماند.
اورهان پاموک اولین نویسنده از کشور ترکیه است که موفق به کسب جایزه نوبل شده است.
اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید
تا یکجایی داستان جذابه تقریبا وسطاش ولی از اونجا به بعد انگار نویسنده الکی فقط صفحه پر کرده و چیزی که درباره داستان میگن و چیزی که واقعا خود کتابه فرق داره واقعا داستان پوچی داره بنظرم ارزش خوندن نداره
پاموک یک قصه پرداز کهن است. او میتواند مثل شمن یک قبیله شبها خوانندگانش را گرد آتش جمع کند و با داستان هایش آنها را به عالم قصهها ببرد. در حالیکه همه به دور آتش جمعند و زل زده اند به دهان او، پاموک در حال خواندن اوراد، با ریختن پودرهایی حاوی افسانههای کهن به درون آتش، کاری میکند زنی مو قرمز در میان شعلهها رخ بنمایاند.حال او قصد میکند گیسوی سرخ این زن موقرمز را ببافد. شروع میکند به خواندن افسانهی ادیپ، گیس بعدی، داستان نبرد رستم و سهراب است. و گیس دیگر داستان پسرکی نوجوان که برای تامین مخارج تحصیل دستیار یک مقنی میشود.
بسیار پوچ!نه ارزش خواندن و وقت گذاشتن داره،نه جایزه نوبل!اگه به فیلمهای جم علاقه دارید،بخوانید.
بسیار پوچ!نه ارزش خواندن و وقت گذاشتن داره،نه جایزه نوبل!اگه به فیلمهای جم علاقه دارید،بخوانید.
کتاب دوس داشتنیه