پنجره ای رو به کیهان شخصی هاوکینگ.
نگاهی روشنگرانه به زندگی و تکامل فکری هاوکینگ.
شفاف، صمیمی و خردمندانه.
برای چهار سال، از یک ویلچر دستی و یک ماشین سه چرخه ی برقی آبی رنگ استفاده می کردم؛ ماشین با سرعت محرکه ی اندکی حرکت می کرد. گاهی اوقات غیرقانونی مسافر هم می زدم. وقتی به کالیفرنیا رفتیم، در خانه ای مستعمراتی و متعلق به کالتچ نزدیک محوطه ی دانشگاه ساکن شدیم و در آن جا بود که برای اولین بار از یک ویلچر الکتریکی استفاده کردم. به من استقلال قابل توجهی می داد، به خصوص چون در ساختمان ها و پیاده روهای آمریکا برای معلولان دسترسی به مراتب بهتر از بریتانیاست. همچنین یکی از دانشجویان پژوهشی ام با ما زندگی می کرد. او در رفت و آمد و برخاستن از رختخواب و غذا خوردن کمک می کرد، در عوض من به وی تطبیق و توجه آکادمیک می دادم.
در سال 1974، به عنوان عضو جامعه ی سلطنتی انتخاب شدم. انتخابات مایه شگفتی اعضای دانشکده ام شد؛ چون جوان بودم و تنها اندکی در تحقیقات دستیاری کرده بودم. ولی در عرض سه سال به درجه استادی ارتقاء پیدا کرده بودم. جین پس از انتخاب من افسرده شد. احساس می کرد به اهدافم رسیده ام و یعنی قرار است از این پس سیر نزولی را طی کنیم. هنگامی که دوستم، کیپ ترون، ما و تعدادی از دیگر افراد درگیر نسبیت عام را به موسسه ی فناوری کالیفرنیا دعوت کرد، افسردگی جین قدری بهتر شد.
اگر از ساز و کار جهان آگاه شوید، می توانید به گونه ای آن را کنترل کنید.
استیون هاوکینگ یکی از آن افراد درخشانی است که زندگی اش، نمادی شگفت انگیز از توانایی های بشر است.