کتاب صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی

The Sound of a Wild Snail Eating
کد کتاب : 29315
مترجم :
شابک : 978-6004901772
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 192
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 2010
نوع جلد : جلد سخت
سری چاپ : 7
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

برنده مدال جان باروز سال 2011

برنده جایزه ویلیام سارویان سال 2012

برندهٔ جایزهٔ ملی بهترین کتاب در طبیعت نگاری (NOBA) ۲۰۱۰

معرفی کتاب صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی اثر الیزابت تووا بیلی

کتاب "صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی" برنده ی جایزه های متعددی شده است که از جمله ی آن ها، جایزه ی ملی بهترین کتاب در طبیعت نگاری (NOBA) ۲۰۱۰، جایزه ی ویلیام سارویان سال 2012 و مدال جان باروز سال 2011 بوده است. "الیزابت تووا بیلی"، در این اثر که نشان دهنده ی پاداش مشاهده ی طبیعت از نزدیک است، یک داستان الهام بخش و صمیمی را از برخورد زنی بیمار با یک گیاه و حلزون وحشی که بر روی آن زندگی می کند به اشتراک می گذارد. این کتاب دربارهٔ زنی است که می کوشد از بیماری ناشناخته ای جان به در ببرد که در حال ویران کردن روح و جسم اوست. بیلی یک حلزون وحشی را که در لاک خود زندگی می کند، تماشا می کند.
در نتیجه ی این تماشا، او آرامش و احساس شگفتی را که این موجود مرموز به ارمغان می آورد کشف می کند و به درک بهتری از جایگاه خود در جهان دست می یابد. او شیفته ی آناتومی حلزون، سیستم دفاعی مرموز، تصمیم گیری واضح، جابجایی هیدرولیکی و نحوه ی معاشقه ی حلزون ها می شود. "الیزابت تووا بیلی" به یک مشاهده گر باهوش تبدیل می شود و نگاهی صریح و جذاب از زندگی عجیب و غریب این حیوان کوچک را ارائه می دهد. "صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی" سفری شگفت برای بقا و مقاومت است و به ما نشان می دهد که چگونه بخش کوچکی از جهان طبیعی می تواند وجود انسانی ما را روشن کند و به ما کمک می کند تا قدردان زندگی باشیم.

کتاب صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی

الیزابت تووا بیلی
الیزابت تووا بیلی نویسنده آمریکایی است که موفق به کسب چندین جایزه ادبی شده است.
نکوداشت های کتاب صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی
Universal, deeply felt, and with an enormously generous soul, the gently told story grants readers a heightened appreciation for the ever-shrinking, ever-fascinating, secretive parts of our unkempt world.
کتاب جهانی را به تصویر می کشد که ، عمیقا احساس می شود و روحی فوق العاده سخاوتمندانه دارد، داستانی که به آرامی روایت می شود و قدردان بخش های همیشه کوچک ، همیشه جذاب و مخفی دنیای نابسامان ما است.
Alexandra Fuller for The Daily Beast

How interesting can a snail be? Entirely captivating, as it turns out. [Bailey] is a marvelous writer, and the marriage of science and poetic mysticism that characterizes this small volume is magical.
حلزون چقدر می تواند جالب باشد؟ همانطور که معلوم است، کاملا فریبنده . [بیلی] نویسنده ای شگفت انگیز است .او علم و عرفان شاعرانه را که مشخصه ی این کتاب کم حجم است به نحوی جادویی به یکدیگر پیوند داده است.
Minneapolis Star Tribune

[A] small, quiet masterpiece, already destined to become a classic.
[یک] شاهکار کوچک و آرام ، که قبلا قرار بود یک کلاسیک شود.
Washington Times

قسمت هایی از کتاب صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی (لذت متن)
من هم اگر در شکاف سنگ گیر کرده بودم، از شیوه مشابهی استفاده می کردم. در اینجا این پرسش بی پاسخ مطرح می شود که در کجا غریزه به پایان می رسد و عقل آغاز می شود. حلزون من دنبال زندگی اش می رفت، لحظه به لحظه، کمابیش همان کاری که من می کردم، و درباره غذا و پناه و خواب تصمیم هایی می گرفت یا دودل می شد. اگر حلزونی بتواند یاد بگیرد و به یاد آورد، پس دست کم در سطحی فکر می کند؛ در این مورد مطمئن بودم. و تا زمانی که کسی (ترجیحا یک حلزون) بتواند خلاف این را ثابت کند، همین باور را خواهم داشت. زندگی یک حلزون به اندازه زندگی هرکسی که می شناسم پر از غذاهای خوشمزه، تخت خواب های راحت، و مخلوطی از ماجراهای خوشایند و نه چندان خوشایند است. حلزون ها، جز در دوره ماجراهای عاشقانه استثنایی شان، که کمی بعد از آن آگاه شدم، زندگی تنهایی را سپری می کنند. رفتارشان از نظر پیچیدگی متوسط به شمار می آید، ساده تر از پستانداران و حشرات اما پیشرفته تر از کرم ها. به این فکر افتادم که آیا اصلا ارتباطی با هم برقرار می کنند یا نه. چارلز داروین در سال ۱۸۷۱، در کتاب نسب انسان، مشاهدات یکی از همکاران علمی اش را چنین نقل می کند: «آقای لانسدیل به اطلاع من رساند که یک جفت حلزون خشکی... که یکی از آنها ضعیف و کم بنیه بوده را در باغی کوچک و بی برگ وبر گذاشت. پس از زمانی کوتاه حلزون قوی و سالم ناپدید شد، و دنبال کردن رد لیزابه او نشان داد که از دیواری عبور کرده و وارد باغ سرسبز همسایه شده است. آقای لانسدیل به این نتیجه رسید که آن حلزون جفت بیمارش را رها کرده است؛ اما، پس از ۲۴ ساعت غیبت، بازگشت و ظاهرا نتیجه سفر اکتشافی موفقیت آمیزش را با او در میان گذاشت، زیرا سپس هر دو از همان مسیر به راه افتادند و آن سوی دیوار ناپدید شدند.»