ساعت ها به پیش می خزند. زندگی من پس از این چگونه خواهد شد؟ آیا قادر خواهم بود به کار ادامه دهم؟ آیا میل به کار پس از این ننگ عمومی بازخواهد گشت؟ در این واقعیت، آیا نیروی ادامه ی بازی هایم را خواهم داشت؟ پس حالا اوضاع از این قرار است و این وضعیتی است که پیش تر وجود داشت، یادم می آید؛ همان اندازه ناتوانم که در کودکی بودم، به ناتوانی کسی که در جریان شدید امواجی قرار گرفته که مدام او را فروتر می برد. وسوسه شده ام که از خودم دست بردارم، به نقطه ی تاریکی پناه ببرم، به مرحله فلج شدن، بی عملی، به جنون. وسوسه ای که می گوید تسلیم شوم. پنجاه و هفت ساله و هفت ساله، هم زمان، و توأمان. هم زمان و توأمان.
خواندن زندگینامه افراد موفق و حتی افراد غیر موفق برای همه ما لازم است. اما واقعا چه فایده مهمی برای ما دارد؟
لطفا کتاب فانوس خیال از اینگمار برگمانِ کبیر رو هم موجود کنید.ممنون