1. خانه
  2. /
  3. کتاب هشتمین سفر سندباد

کتاب هشتمین سفر سندباد

5 از 1 رأی

کتاب هشتمین سفر سندباد

Sandbad
٪15
150000
127500
معرفی کتاب هشتمین سفر سندباد
نمایشنامه‌ی «هشتمین سفر سندباد» نوشته‌ی بهرام بیضایی، اثری شاخص در ادبیات نمایشی ایران است که در سال ۱۳۴۳ نوشته شد و همچنان یکی از درخشان‌ترین نمونه‌های تلفیق اسطوره و مدرنیته در تئاتر فارسی به شمار می‌رود. این نمایشنامه با الهام از روایت‌های «هزار و یک شب» و شخصیت افسانه‌ای سندباد بحری، سفری را روایت می‌کند که فراتر از هفت سفر مشهور اوست؛ سفری نه‌تنها در مکان، بلکه در زمان، حافظه، و هویت.
داستان از بازگشت سندباد و ملاحانش به شهری آغاز می‌شود که زمانی آن را ترک کرده بودند؛ اما آنچه با آن مواجه می‌شوند، حیرت‌آور است: هزار سال گذشته و دیگر هیچ‌کس آن‌ها را به یاد نمی‌آورد. حتی پول‌هایی که با خود آورده‌اند بی‌ارزش شده‌اند. مردم شهر، که گمان می‌برند سندباد و همراهانش بازیگرانی‌اند و روایتی نمایشی پیش رویشان است، به تماشای روایت هفت سفر او می‌نشینند. سندباد، که اکنون بازیگر سرگذشت خود شده، خاطراتش را بازی می‌کند و از سفر نخست به چین می‌گوید؛ جایی که درگیر عشقی ناکام با دختر خاقان می‌شود و زنجیره‌ای از سفرهای بعدی‌اش رقم می‌خورد.
بیضایی در این نمایشنامه از ساختار درون‌نمایش (play within a play) بهره می‌گیرد و با حذف مرزهای واقعیت و نمایش، مخاطب را در موقعیتی تعلیقی قرار می‌دهد که در آن روایت، حافظه، و بازنمایی هم‌ارز می‌شوند. سندباد هم روایت‌گر است و هم بازیگر؛ هم شخصیتی افسانه‌ای و هم انسانی معاصر با دغدغه‌هایی فلسفی. این ساختار خلاقانه، زمینه‌ای فراهم می‌آورد برای تأملی عمیق بر مسائلی چون زمان، بی‌هویتی، فراموشی تاریخی، و مسئولیت فردی. در دل این روایت چندلایه، سندباد برای تحقق امیال و آرزوهایش ناچار به تصمیم‌هایی می‌شود که پیامدهایی فاجعه‌بار دارند؛ از جمله کشتار جمعی از ملاحانش. بدین‌ترتیب، اثر تنها بازگویی ماجراجویی‌های افسانه‌ای نیست، بلکه بازتابی از سیر درونی انسان در مواجهه با وسوسه‌ی قدرت، فراموشی، و گم‌گشتگی در جهان معاصر است. هشتمین سفر سندباد را می‌توان نقدی بر حافظه‌ی جمعی و ناتوانی انسان از بازشناسی گذشته دانست؛ گذشته‌ای که یا از یاد رفته یا به‌مثابه یک «نمایش» بی‌خطر بازآفرینی می‌شود. این نمایشنامه هرگز در زمان خود اجرا نشد؛ شاید به‌دلیل ساختار پیچیده و نوگرایانه‌اش که درک اجرایی آن در آن دوره دشوار بود. با این‌حال، در تاریخ تئاتر ایران، جایگاه ویژه‌ای دارد؛ چرا که توانسته است با هنجارگریزی و به‌چالش‌کشیدن قواعد کلاسیک نمایش، فضایی خلق کند که هم اسطوره‌ای است و هم فلسفی، هم روایی است و هم انتقادی.
«هشتمین سفر سندباد» نه‌فقط بازآفرینی یک اسطوره‌ی کهن، بلکه تأملی عمیق بر سرگذشت انسان در کشاکش زمان، فراموشی، و تمنای جاودانگی است؛ اثری برای خواندن، اندیشیدن، و بازخوانی مکرر.
درباره بهرام بیضایی
درباره بهرام بیضایی
بهرام بیضایی (زاده ۵ دی‌ماه ۱۳۱۷ در تهران) کارگردان سینما و تئاتر و نمایش‌نامه نویس و فیلمنامه نویس و پژوهشگر ایرانی است.‏‏
بیضایی علاوه بر کارگردانی و نمایش‌نامه نویسی، در سینما عرصه‌های دیگری چون تدوین، ساخت عنوان بندی و تهیه کنندگی را هم تجربه کرده‌است.‏
وی کارگردان برخی از بهترین و ماندگارترین آثار سینمای تاریخ ایران است.چریکه تارا، مرگ یزدگرد، باشو غریبه کوچک، شاید وقتی دیگر، مسافران و سگ کشی از مهم‌ترین آثار وی هستند.‏
خانواده‌اش اهل کاشان و آن‌گونه که خود بیضایی نوشته در کار تعزیه بودند. او تحصیلات دانشگاهیش را در رشته ادبیات ناتمام گذاشت و در سال ۱۳۳۸ به استخدام اداره کل ثبت اسناد و املاک دماوند درآمد. در سال ۱۳۴۱ به اداره هنرهای دراماتیک که بعدها به اداره برنامه‌های تئاتر تغییر نام داد منتقل شد. در سال ۱۳۴۴ با منیراعظم رامین فر ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه فرزند به نام‌های نیلوفر متولد ۱۳۴۵، ارژنگ متولد ۱۳۴۶ (فوت شده در صد روزگی) و نگار متولد ۱۳۵۱ می‌باشد. او یکی از پایه گذاران و اعضای اصلی کانون نویسندگان ایران در سال ۱۳۴۷ بود که درسال ۱۳۵۷ از آن کانون کناره گیری کرد. در سال ۱۳۴۸ به عنوان استاد مدعو با دانشگاه تهران همکاری کرد. در سال ۱۳۵۲ از اداره برنامه‌های تئاتر به دانشگاه تهران به عنوان استادیار تمام وقت نمایش دانشکده هنرهای زیبا و مدیریت رشته هنرهای نمایشی انتقال یافت. در سال ۱۳۶۰ پس از بیست سال کار دولتی از دانشگاه تهران اخراج شد. در سالهای ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۶ خانواده‌اش از ایران مهاجرت کردند. در سال ۱۳۶۵ پدرش استاد نعمت الله(ذکایی)بیضایی مرحوم شد. او در سال ۱۳۷۱ با مژده شمسایی ازدواج کرد. فرزند آخرش نیاسان در سال ۱۳۷۴ متولد شد و مادرش نیره موافق در سال ۱۳۸۰ وفات یافت.‏
فعالیت سینمایی را با فیلم‌برداری یک فیلم هشت میلیمتری چهار دقیقه‌ای سیاه و سفید در سال ۱۳۴۱ آغاز کرد. پس از ساخت فیلم کوتاه «عموسبیلو» در سال ۱۳۴۹، اولین فیلم بلندش رگبار را در سال ۱۳۵۰ ساخت. چریکه تارا و مرگ یزدگرد فیلمهایی که او در سالهای ۱۳۵۷ و ۱۳۶۰ ساخت تاکنون در محاق توقیف می‌باشند. او در سالهای پیش و پس از انقلاب برای ساختن فیلم‌های خود با مشکلات و سنگ اندازی‌های بسیاری روبرو بوده‌است. او تا کنون ۹ فیلم بلند و ۴ فیلم کوتاه ساخته‌است و آخرین فیلمی که از او پس از ۱۰ سال به نمایش عمومی درآمد سگ کشی (۱۳۸۰) بود که با استقبال گسترده منتقدان و مردم روبرو شد. 
نظر کاربران در مورد "کتاب هشتمین سفر سندباد"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

عالی و بینظیر بود مثل تمام کارهای بیضایی. اما کیفیت چاپ افتضاح بود و دیگر اینکه جلد تمام کارهای بیضایی هنرمندانه و با سلیقه هست اما این کار چیه؟ طرح دفتر خط دار و دفتر مشق و عنوان هشتمین سفر سندباد! این طرح جلد چه ربطی به این متن و داستان کهن داره؟

1403/09/23 | توسطVahid Dianatpur
0
|