من شکسپیر را بیرون از اضطراب تأثیر نگاه داشتهام، و این کار نتیجۀ بلافصل آماده نبودن من برای اندیشیدن تدبیری دربارۀ شکسپیر و اصالت است. کسی نمیتواند به مسئلۀ تأثیر بیندیشد بیآنکه موثرترین مولف در چهار قرن اخیر را در نظر بگیرد. من گاهی اوقات گمان میبرم ما واقعا به سخنان یکدیگر گوش نمیدهیم، زیرا دوستداران و رفقای شکسپیر هرگز به سخنان دیگران گوش نمیدهند. این موضوع بخشی از این حقیقت کنایی است که ما همگی ابداع شکسپیریم. تا آنجا که ما میدانیم، ابداع انسان اسلوبی از تأثیر است برتر از ادبیات صرف. من نمیتوانم چیزی به نظر امرسون درباب این تأثیر بیفزایم. «شکسپیر یا شاعر» در انسان بازنماییشده (1850) همچنان در برآورد دقیق مرکزیت بخشیدن به شاعر یگانه است: به همان میزان که شکسپیر از ردۀ نویسندگان برجسته خارج است، از توده نیز بیرون است. او بسیار خردمند است، درحالیکه خرد دیگران در تصور میگنجد. یک خوانندۀ خوب میتواند بهنوعی در ذهن افلاطون رسوخ کند و از دریچۀ ذهن او ببیند و بیندیشد، امّا نمیتوان به درون ذهن شکسپیر رسوخ کرد. ما هنوز بیرون از دروازهها هستیم. توان اجراییو خالقیت شکسپیر منحصربهفرد است. هیچ انسانی نمیتواند تخیلی بهتر از این داشته باشد. او به رفیعترین قلههای تیزبینی برای سازگاری با خود فردی دست یافته بود؛ زیرکترین نویسندگان، حد اعلای نویسندگی. شکسپیر با این حکمت زندگی، موهبتی برای برقراری توازن میان قدرت تخیل و موسیقی است. او مخلوقات افسانهایخود را ملبس به شکل و احساسات میکند، گویی آنها مردمانی هستند که زیر سقف خانۀ او زندگی کردهاند؛ و تعداد کمی از انسانهای واقعی چنین شخصیتهای متمایزی مانند شخصیتهای این داستانها را ازخود بر جای گذاشتهاند که بهشایستگی چنین زبان شیرینی را به کار گرفته باشند. بااینحال، استعدادهایش هرگز او را به خودنمایی اغوا نکردند و همچنین تنها با یک سیم نمینوازد (تکبعدی نیست) نوعی غریزۀ فراگیر کل استعدادهای ادراکیاش را هماهنگ میکند.
اول فارسینویسی بیاموز بعد هرولد بلوم ترجمه کن. یک آدم با انصافی در انتشارات نگاه یافت مینشود پیش از چاپ و هدر رفتن کاغذ و پول و وقت مردم کتابها را ورقی بزند و از چاپ شدن چنین فجایعی پیشگیری کند؟
توضیح بیشتر لطفا جناب گلآرا. منم با چند کتاب نشر نگاه مشکل دارم. حتی درباره یک کتاب ایمیل هم دادم و ایمیل مترجم رو میخواستم، گفتن ما به مترجم دسترسی نداریم!