کتابی فوق العاده خواندنی.
مشارکتی ارزشمند در پژوهش های مربوط به سیر تکاملی دموکراسی.
جان دیویی، فیلسوف پراگماتیست آمریکایی، هرگز نپذیرفت انقلاب ها جایی قانونمند و ضروری در تکامل جامعه ی طبقاتی دارند، هر چند این واقعه دو بار در تاریخ آمریکا به رهبری تامس جفرسون و آبراهام لینکلن روی داده بود. جفرسون به جیمز مدیسون نوشت شورش ها، خواه اکنون و بعدها، چیز خوبی است و همان قدر در جهان سیاسی ضروری است که طوفان در حوادث طبیعی. در واقع میان این دو دموکرات، دنیایی اختلاف است. جفرسون، سخنگوی دموکراسی انقلابی بود و دیویی، فیلسوف یک دموکراسی لیبرال که از انقلاب نفرت داشت. برای جفرسون شورش ادواری، دست کم هر بیست سال یک بار، ضرورتی پزشکی برای سلامت حکومت بود. جفرسون بیشتر یک مارکسیست به نظر می رسید تا یک پیرو دیویی.
علیرغم این که مردم آمریکا در اکثر مناطق پذیرای هر نوآوری هستند، به لحاظ دیدگاه های سیاسی شان بسیار محافظه کاراند. ساختار حکومتی ایالات متحده از هر ملت صنعتی شده ی عمده کهن تر است. با این همه آمریکایی ها ترغیب می شوند که بنیادهای قانونی جمهوری در اواخر سده ی هجدهم را با برخی حقوق انباشته شده و بازنگری های گاه به گاه در آن، یک معیار عام حکومت قابل قبول معرفی کنند.
آنان در این اندیشه اشتباه می کنند که نظامشان در اوج دستاورد سیاسی قرار دارد و آینده نمی تواند بهتر از آن بیاورد. دموکراسی چیز خوبی است؛ دموکراسی بیشتر باز هم بهتر است. با این همه از رسیدن دموکراسی به کامل ترین آن در ایالات متحده و هر جای دیگر بسیار فاصله است. در واقع این شکل حکومت، مقدر است که دستخوش عمیق ترین دگرگونی در عصر حاضر یعنی گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم باشد. آمریکاییان به منزله ی مشارکت کنندگان در این فرایند ناگزیرند با این چشم انداز، همچون سایر ملل، خود را سازگار نمایند.
کتاب خیلی خوبی است برای شناخت سیر دموکراسی در جهان که برخلاف نظر غالب،انقلابها باعث گسترش دموکراسی شدن و نه مانع آن
ویراستاری کتاب خوب نیست برخی جملهها نامفهوم است
کتاب خوبی است که دیر در ایران دیده شد
کتاب بسیار خوبی است
کتابی جالب و مفید است