کتاب اضطراب تاثیر : نظریه ای در شاعری

The Anxiety of Influence: A Theory of Poetry
کد کتاب : 143624
مترجم : محمدجواد اصفهانی
شابک : 978-6222675257
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 288
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 1973
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 1 آبان

معرفی کتاب اضطراب تاثیر : نظریه ای در شاعری اثر هرولد بلوم

اضطراب تأثیر مهم‌ترین و بنیادی‌ترین اثر هارولد بلوم، منتقد و متخصص شهیر شعر انگلیسی، است. او در این کتاب با مقدمه‌ای طولانی همه‌ی نظریه‌های ماتریالیسم فرهنگی را که می‌خواهند شکسپیر و دیگر شاعران را حاصل جمع نیروهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی عصر خودشان بنمایانند، ناقص و حتی شریرانه می‌خواند. او معتقد است شعر تنها در پاسخ به شعر گذشته پدیدار می‌شود و انگیزه‌ی شاعر متأخر در بستر رقابت با سنّت ایجاد می‌شود. بلوم تخیل شعر روشنگری را در طول سیصد سال، از میلتون تا استیونس در گرو این اضطراب می‌داند. بلوم، در نقدی فرویدی، مسئله‌ی شاعر متأخر با پیشگامش را مرتبط به عقده‌ی اودیپ می‌داند. در افزونه‌ی این کتاب، رابطه‌ی شعر و نظریه‌پردازی نیما و اسلاف و اخلافش با توجه به نظریه‌ی اضطراب تأثیر بررسی شده است. نیما در نظریه‌پردازی و شعر خود هم این اضطراب را صورت‌بندی می‌کند، و هم بر اضطراب خود غلبه می‌کند. شاملو و رویایی با کنارزدن نیما و اتصال به ادبیات پیش از نیما، می‌کوشند از نیما الوهیت‌زدایی کنند، اما براهنی نمونه‌ی شکست در برابر این اضطراب است.

کتاب اضطراب تاثیر : نظریه ای در شاعری

هرولد بلوم
هرولد بلوم متولد 11 ژوئیه 1930 درگذشته 14 اکتبر 2019، منتقد ادبیات آمریکایی و استاد علوم انسانی در دانشگاه ییل بود. از او اغلب به عنوان تأثیرگذارترین منتقد اواخر قرن بیستم یاد شده است. پس از انتشار اولین کتاب خود در سال 1959 ، بلوم بیش از 50 کتاب نوشت ، از جمله 20 کتاب نقد ادبی ، چندین کتاب در مورد دین و یک رمان. وی در طول زندگی ، صدها گلچین را در مورد تعداد زیادی از چهره های ادبی و فلسفی برای انتشارات خانه چلسی ویرایش کرد. کتابهای بلوم به بیش از 40 زبان ترجمه شده است.
قسمت هایی از کتاب اضطراب تاثیر : نظریه ای در شاعری (لذت متن)
من شکسپیر را بیرون از اضطراب تأثیر نگاه داشته‌ام، و این کار نتیجۀ بلافصل آماده نبودن من برای اندیشیدن تدبیری دربارۀ شکسپیر و اصالت است. کسی نمی‌تواند به مسئلۀ تأثیر بیندیشد بی‌آنکه موثرترین مولف در چهار قرن اخیر را در نظر بگیرد. من گاهی اوقات گمان می‌برم ما واقعا به سخنان یکدیگر گوش نمی‌دهیم، زیرا دوست‌داران و رفقای شکسپیر هرگز به سخنان دیگران گوش نمی‌دهند. این موضوع بخشی از این حقیقت کنایی است که ما همگی ابداع شکسپیریم. تا آنجا که ما می‌دانیم، ابداع انسان اسلوبی از تأثیر است برتر از ادبیات صرف. من نمی‌توانم چیزی به نظر امرسون درباب این تأثیر بیفزایم. «شکسپیر یا شاعر» در انسان بازنمایی‌شده (1850) همچنان در برآورد دقیق مرکزیت بخشیدن به شاعر یگانه است: به همان میزان که شکسپیر از ردۀ نویسندگان برجسته خارج است، از توده نیز بیرون است. او بسیار خردمند است، درحالی‌که خرد دیگران در تصور می‌گنجد. یک خوانندۀ خوب می‌تواند به‌نوعی در ذهن افلاطون رسوخ کند و از دریچۀ ذهن او ببیند و بیندیشد، امّا نمی‌توان به درون ذهن شکسپیر رسوخ کرد. ما هنوز بیرون از دروازه‌ها هستیم. توان اجرایی‌و خالقیت شکسپیر منحصربه‌فرد است. هیچ انسانی نمی‌تواند تخیلی بهتر از این داشته باشد. او به رفیع‌ترین قله‌های تیزبینی برای سازگاری با خود فردی دست یافته بود؛ زیرک‌ترین نویسندگان، حد اعلای نویسندگی. شکسپیر با این حکمت زندگی، موهبتی برای برقراری توازن میان قدرت تخیل و موسیقی است. او مخلوقات افسانه‌ای‌خود را ملبس به شکل و احساسات می‌کند، گویی آن‌ها مردمانی هستند که زیر سقف خانۀ او زندگی کرده‌اند؛ و تعداد کمی از انسان‌های واقعی چنین شخصیت‌های متمایزی مانند شخصیت‌های این داستان‌ها را ازخود بر جای گذاشته‌اند که به‌شایستگی چنین زبان شیرینی را به کار گرفته باشند. بااین‌حال، استعدادهایش هرگز او را به خودنمایی اغوا نکردند و همچنین تنها با یک سیم نمی‌نوازد (تک‌بعدی نیست) نوعی غریزۀ فراگیر کل استعدادهای ادراکی‌اش را هماهنگ می‌کند.