کتاب رقص دختر یوروبا

Yoruba girl dancing
کد کتاب : 145487
مترجم : پریا حسن پور
شابک : ‏‫‬‬‭‭978-6228137155‬
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 208
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 1992
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 15 مهر

معرفی کتاب رقص دختر یوروبا اثر سیمی بدفورد

سمی بدفورد در رقص دختر یوروبا خاطرات خود را از نگاه رمی برای‌مان تعریف می‌کند. دختر سیاه‌پوستی که از کودکی زیبایش کنده شده و خیلی پیش از آن‌که خود را بشناسد، خودش را در بستر جامعۀ نژادپرست و استعماری دهۀ شصت انگلیس پیدا می‌کند؛ جایی که هنوز حتی چشم‌ها به دیدن رنگ‌ها و نژادها عادت نکرده است؛ جایی که تصور مردم از افریقا تارزان است و جهان را حول مرکزیت خود و اروپا می‌بینند. رمی از همان کودکی با تعریف وجود خود به‌عنوان دخترکی برابر با دختربچه‌های اطرافش دچار چالش‌های مختلفی می‌شود و همچنان که بلوغ را از سر می‌گذراند، حتی برای درک هویتش به‌عنوان زن با دشواری‌های گوناگونی رویارو می‌شود. قهرمان رمان بدفورد از خانواده جدا شده و به سرزمینی آمده که هیچ نسبتی با تجربۀ زیسته‌اش ندارد. او برای بازسازی هویتش چاره‌ای ندارد جز این‌که مدام خود را از نگاه دیگرانی ببیند که او را همچون موجودی غریبه و سربرآورده از داستان‌ها می‌داننند.

کتاب رقص دختر یوروبا

قسمت هایی از کتاب رقص دختر یوروبا (لذت متن)
ما شب تا دیروقت در زیر شب‌چراغ‌های آویزان میان درختان رقصیدیم. داخل خانه خانم‌های پیر صندلی‌های‌شان را جابه‌جا کردند تا بتوانند ما را تماشا کنند و چنان در جای خود میخکوب بودند که از پایین شبیه قاب عکس‌های آویزان در سالن پذیرایی به نظر می‌رسیدند. آنها می‌گفتند: «هیچ ماری نمی‌تونه مثل رقص دختر یوروبا پیچ‌وتاب بخوره.»

تونجی گفت: «می‌خوام یه قصه بشنوم.» مادر گفت: «پس باید بیای این‌جا پیش من.» این امکان وجود نداشت زیرا من و تونجی در میانۀ جزیرۀ آدم‌خوارها وسط رود نیجر گیر افتاده بودیم و به خاطر وجود تمساح نمی‌توانستیم شنا کنیم. اگر هنوز در لاگوس بودیم، حتما کسی پیدا می شد که ما را از رودخانه عبور دهد؛ اما مجبور شدیم ساعت‌ها در جزیره صبر کنیم زیرا مادر می‌خواست دوخت و دوزش را تمام کند و پیشنس انگار در آن اطراف نبود.

ما شب تا دیروقت در زیر شب‌چراغ‌های آویزان میان درختان رقصیدیم. داخل خانه خانم‌های پیر صندلی‌های‌شان را جابه‌جا کردند تا بتوانند ما را تماشا کنند و چنان در جای خود میخکوب بودند که از پایین شبیه قاب عکس‌های آویزان در سالن پذیرایی به نظر می‌رسیدند. آنها می‌گفتند: «هیچ ماری نمی‌تونه مثل رقص دختر یوروبا پیچ‌وتاب بخوره.»