مواظب باش جینا نگذار آن دست های پیر و چروکیده، تو را هم توی آینه بکشند! سیپتیموس هیپ مهر و موم اتاقی فراموش شده در قصر را باز می کند و بعد از پانصد سال روح ملکه ادلدردا از زندان آزاد می شود. اکنون ملکه ادلدردا برای اجرای نقشه ی شیطانی اش و ناپدید کردن سیپتیموس، باید از نفوذ جینا بر برادرش سیپتیموس و دانش و استعداد کیمیاگر معروف مارسل لوس کمک بگیرد.
داستان ها نقشی مهم و حیاتی در رشد و پیشرفت کودکان دارند. کتاب هایی که می خوانند و شخصیت هایی که از طریق ادبیات با آن ها آشنا می شوند، می توانند به دوستانشان تبدیل شوند.
چه اتفاقی می افتد وقتی دو ژانر علمی تخیلی و فانتزی، و انتظارات متفاوتی که از آن ها داریم، در تار و پود یکدیگر تنیده شوند؟
زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟
هنوز کتاب رو نخوندم ولی فکر میکنم خوبه!