«شبحی در حال تسخیر ادبیات» کتابی نوشته محمد راغب، استاد دانشگاه شهید بهشتی است. این اثر در دسته ادبیات نظری-فلسفی قرار میگیرد و به تحلیل داستان در زمینهای ایدئولوژیک میپردازد. «شبحی در حال تسخیر ادبیات» که با عنوان فرعی «خوانندگان رمان متحد نشوید» به چاپ رسیده با نگاهی به روایت در رمان، گونههای متنوع فهم رمان را در لایههای ایدئولوژیک و اتوپیایی بررسی میکند. تمرکز این کتاب بر شخصیت اصلی یا همان قهرمان داستان است که جامعه و سیاست تاثیر خاص خود را بر او میگذارد. موضوع اصلی این کتاب مطرح کردن نظریهای درباره نوعی از قهرمان در رمانهای شناخته شده است. نویسنده شکلی از رمان را در نظر گرفته که قهرمان آن میان پایبندی به ایدئولوژی و رسیدن به اتوپیا و آرمانشهر خود دست و پا میزند. راغب به این نوع قهرمان، قهرمان مسالهدار میگوید. نویسنده با مطرح کردن چنین نظریهای به این نتیجه میرسد که رمانهایی از این دست ترکیبی از عاملیت فردی نویسنده و ساختار اجتماعی جهان را روایت میکنند. راغب در واقع بر این موضوع تاکید میکند که در رمانهایی با قهرمانهای مسالهدار قهرمانی از یک سو به باورهای خود استوار است و در طرف دیگر با جامعهای که از نظر سیاسی با عقاید او در تضاد است رو به رو است. محمد راغب در توضیح نظریه قهرمان مسالهدار از خوانش رمانهای «چشمهایش» نوشته بزرگ علوی و «دختر رعیت» اثر محمود اعتمادزاده استفاده میکند. داستان نخست قهرمان را در اتفاقات دوره مشروطه روایت میکند و رمان دوم که «دختر رعیت» نام دارد رخدادهای نهضت جنگل را دستمایه نوشتن رمان قرار داده است. هر دو اثر در یک سال و به دست نویسندگانی با دیدگاههای سیاسی مشابه نوشته شدهاند. راغب با بررسی این رمانها نطریه خود را دربارهی شکل رمان گسترش میدهد. او درونمایههای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی «چشمهایش» و «دختر رعیت» را در اشکال مختلفی از روایتشناسی بررسی میکند.