کتاب پیش رو اثری است در حوزهی سیاست که با نگاهی عالمانه و منصفانه دو پدیدهی آزادی و سرکوب را به مطالعه میگذارد و با بصیرتی شگرف به تحلیل پدیدههای اجتماعی و کلیشههای رایج در سپهر اندیشهی سیاسی میپردازد. نویسندهی کتاب نظری متفاوت با نظر رایج پیرامون آزادی دارد که عبارت است از:
آزادی میتواند معنایی غیر از امکان تحصیل بدون سعی لذایذ داشته باشد. فهمی بسیار متفاوت، و شجاعانه، از آزادی وجود دارد که خرد عام بر آن صحه میگذارد. آزادی راستین را نمیتوان رابطهای میان میل و ارضای میل دانست، آزادی رابطهای میان اندیشه و عمل است؛ انسان مطلقا آزاد کسی است که هر عمل او از قضاوتی ابتدایی دربارهی هدفی که برای خود برگزیده و نیز دربارهی زنجیرهی وسایل مناسب برای رسیدن به آن هدف نشئت میگیرد. مهم نیست که این اعمال آسان باشند یا دردناک یا حتی با موفقیت همراه باشند؛ گرچه درد و شکست موجب ناخشنودی انسان میشوند، مادام که انسان خود ترتیبدهندهی اعمال خویش باشد، درد یا شکست نمیتوانند موجب تحقیر او شوند. و ترتیبدادن اعمال خویش بههیچوجه به معنای عمل دلبخواه نیست؛ اعمال دلبخواه ابدا ناشی از قضاوت نیستند و این اعمال را نمیتوان در معنای صحیح کلمه آزاد نامید. هر قضاوت به مجموعهای از شرایط عینی و نتیجتا به شبکهای از ضرورتهای گوناگون وابسته است. انسان زنده در هر شرایطی و از هر طرف در محاصرهی ضرورتی مطلقا انعطافناپذیر است، اما ازآنجاکه موجودی متفکر است میتواند انتخاب کند که کورکورانه تسلیم شلاق ضرورت بیرونی شود یا اینکه خود را با تجلی درونی آن ضرورت، که خودش آن را در ذهنش شکل میدهد، سازگار سازد؛ تفاوت بردگی و آزادی در همین نکته نهفته است...
کتاب آزادی و سرکوب