1. خانه
  2. /
  3. کتاب راز درخت های سوخته

کتاب راز درخت های سوخته

نویسنده: ف صفایی فرد
3.3 از 1 رأی

کتاب راز درخت های سوخته

The secret of the burnt trees
انتشارات: شقایق
٪15
495000
420750
معرفی کتاب راز درخت های سوخته
شاید ساده‌تر بود که آدم به‌جای از ابتدا ساختن برای خودش، روی ساخته‌های دیگران حساب کنه و به‌جای تلاش برای بالاکشیدن خودش، از داشته‌های دیگران بالا بره... انقدر بالا که نوک قله‌ی طمع بایسته و حتی نفهمه زیر این کوهی که به خیال خودش فتح کرده، یه عالمه آدم و زندگی و رویاهاشون رو زیر پاهاش له کرده و بازم بیشتر بخواد...
غافل از اینکه یه روز بالاخره یه نفر از زیر همون رویاهای له‌شده، دست‌هاش رو بیرون می‌آره و راهش رو می‌بنده.
شاید اولش برای آروم‌کردن عذاب‌وجدانش باشه، اما کم‌کم عشق راه خودش رو پیدا می‌کنه تا یه‌وقت آدم‌هایی که داشتن زیر اون همه فشار له می‌شدن، فراموشش نکنن.
فقط حیف که گاهی دیر می‌شه. اون‌قدر دیر که لاله‌‌های واژگون تا آخر عمر از غصه‌ی سیاوش، آروم و بی‌صدا اشک می‌ریزن.
درباره ف صفایی فرد
درباره ف صفایی فرد
ف. صفایی فرد(دنیا) نویسنده ایرانی می باشد.
دسته بندی های کتاب راز درخت های سوخته
قسمت هایی از کتاب راز درخت های سوخته

چرا ان‌قدر تنهایی عارف؟ گلوی خودم از حجم "تنها"یی که به زبان آورده بودم، تیر کشید. انگار در کلام هم تنهایی‌اش آن‌قدر بزرگ بود که به‌سختی از گلویم بیرون آمد. سکوت کرده بود. نه این‌که پیش از این حرف بزند، اما انگار سکوت‌کردن آدم ساکت هم با سکوت دائمی‌اش فرق داشت. پایش لحظه‌ای متوقف شد. نگاهش خیره‌ام ماند. گفتم: دوست نداری با من حرف بزنی؟ زلزله افتاده بود به جان مردمک چشم‌هایش که قرار نمی‌گرفتند. پاهایش دوباره راه افتادند. نگاهش را از صورتم کند و کلاهش را باز پایین کشید. قدم‌ جامانده را بلند‌تر برداشتم و هم‌قدمش شدم. خیره به روبه‌رو، جوری که به گوشش برسد، گفتم: من امروز زده به سرم! از سرعت زیاد قدم‌های او بود که خیلی زود به ماشینش رسیدیم. فرار انگار جز جدانشدنی‌ شخصیتش شده بود؛ اما آدم که از خودش نمی‌توانست فرار کند. خود آدم هرجا می‌رفت دنبالش بود. چسبیده‌تر از سایه.

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب راز درخت های سوخته" ثبت می‌کند